جدول جو
جدول جو

معنی کسبرو - جستجوی لغت در جدول جو

کسبرو
(کَ سِ)
بیخ رستنی هندی است که در آبها مثل نیلوفر بروید. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
ثمرۀ درخت بطم. حبه الخضراء. (بحر الجواهر). خنجک. بطم. (یادداشت مؤلف). رجوع به حبه الخضراء و بطم شود
لغت نامه دهخدا
(کُ بُ / بَ رَ)
گشنیز. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). گشنیز و آن رستنی باشد معروف که تازۀ آن را در آش بیمار کنند و خشک آن را با نبات بسایند و بخورند. گویند چهل آب گشنیز مهلک و کشنده است. (از برهان). کزبره. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
به سریانی اسم سوسن ابیض هندی است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(کُ بُ)
به یونانی زفت را گویند و آن صمغ مانندی باشد سیاه که بر سر کچلان و کشتی و جهاز چسبانند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کُ بَ)
دستیانه از عاج مانند دست برنجن. ج، کسابر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کابرو
تصویر کابرو
فرانسوی سگ فریکایی از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کسبره
تصویر کسبره
آرامی تازی گشته کزبره: گشنیز از گیاهان گشنیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کسبرج
تصویر کسبرج
مروارید: (حقه یا کند پر از کسپرج گرنه بدیدی لب و دندانش بین)، (رضی الدین لالای غزنوی)
فرهنگ لغت هوشیار