جدول جو
جدول جو

معنی کسالا - جستجوی لغت در جدول جو

کسالا
(کَ نَ)
دهی است از دهستان هیربخش مرکزی شهرستان اردبیل، کوهستانی است و897تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کالا
تصویر کالا
متاع، مال التجاره، مال، مجموع مهره های شطرنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کسیلا
تصویر کسیلا
پوست یا ساقۀ گیاهی شبیه روناس به رنگ سرخ تیره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کسالت
تصویر کسالت
سستی، بی حالی، رنجوری، بیماری، خستگی
فرهنگ فارسی عمید
(کَ لَ)
کاهل شدن. (آنندراج) (غیاث اللغات). کاهلی. (دهار). گرانی در حرکت و سستی و آهستگی و سنگینی، درماندگی و خستگی، بیماری و رنجوری. آزردگی. دلتنگی. دلگیری، گرفتگی و دل شکستگی، آشفتگی. پریشانی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
ابن ملامحمد حسین فسایی. گاهی شعر می سراید. از اوست:
سر بلندی، خاکساری با هنرور کردن است
آبرو را حفظ کردن سنگ گوهر کردن است
با قد خم گشته بی طاعت کشیدن آه سرد
تکیه بر پشت کمان و تیر بی پر کردن است
جان خودسازم فدای مصرع صایب کمال
جان نثار یار کردن خاک را زر کردن است.
(تذکرۀ نصرآبادی ص 202)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دارویی مانند دارچین که سلیخه و کسیدا نیز گویند. (ناظم الاطباء). کسیله. به هندی کهیلا گویند
لغت نامه دهخدا
(کُ / کَ / کِ لا/ کَ لی)
جمع واژۀ کسلان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ترجمان علامۀ جرجانی)
لغت نامه دهخدا
کاهل شدن، سستی و آهستگی و دلشکستگی، رنجوری، بیماری، آزردگی، دلگیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کساله
تصویر کساله
کسالت در فارسی بی کاری تنبلی سستی ناخوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالا
تصویر کالا
اسباب خانه، اثاث، کالای خانه، مال التجاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کسیلا
تصویر کسیلا
کسیله از کهیلا: هندی دارچین ختایی (سلیخه) از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالا
تصویر کالا
اسباب، متاع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کسالت
تصویر کسالت
((کَ لَ))
سستی، بیماری، رنجوری
فرهنگ فارسی معین
بیماری، درد، عارضه، مرض، ناخوشی، نقاهت
متضاد: سلامت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از کالا
تصویر کالا
Commodity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کالا
تصویر کالا
marchandise
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کالا
تصویر کالا
商品
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کالا
تصویر کالا
סחורה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کالا
تصویر کالا
สินค้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کالا
تصویر کالا
商品
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کالا
تصویر کالا
bidhaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کالا
تصویر کالا
komoditas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کالا
تصویر کالا
상품
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کالا
تصویر کالا
Ware
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کالا
تصویر کالا
वस्तु
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کالا
تصویر کالا
goed
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کالا
تصویر کالا
merce
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کالا
تصویر کالا
mercancía
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کالا
تصویر کالا
товар
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کالا
تصویر کالا
товар
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کالا
تصویر کالا
towar
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کالا
تصویر کالا
mercadoria
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کالا
تصویر کالا
পণ্য
دیکشنری فارسی به بنگالی