چوبها و آلاتی باشد که جولاهگان جامه های نبافتۀ فراز کرده را با آنها ببافند و به عربی نسج گویند، (برهان) (آنندراج)، نسج جولاهی و زردوزی و چکن دوزی، (ناظم الاطباء)، مسط، کارچوب که وقت بافتن راست ایستاده دارند، (منتهی الارب)، در هندوستان نوعی ازکشیده بود که جامه را در دو چوب کشیده بدوزند و بدین معنی اگر چه صورت لفظ فارسی دارد لیکن در کلام قدمایافته نشده، (آنندراج)، زردوز و چکن دوز، (ناظم الاطباء)، و رجوع به دستگاه و کارگاه شود
چوبها و آلاتی باشد که جولاهگان جامه های نبافتۀ فراز کرده را با آنها ببافند و به عربی نسج گویند، (برهان) (آنندراج)، نسج جولاهی و زردوزی و چکن دوزی، (ناظم الاطباء)، مُسط، کارچوب که وقت بافتن راست ایستاده دارند، (منتهی الارب)، در هندوستان نوعی ازکشیده بود که جامه را در دو چوب کشیده بدوزند و بدین معنی اگر چه صورت لفظ فارسی دارد لیکن در کلام قدمایافته نشده، (آنندراج)، زردوز و چکن دوز، (ناظم الاطباء)، و رجوع به دستگاه و کارگاه شود
کرب. نزدیک گردیدن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). نزدیک شدن کسی به کاری کردن. (تاج المصادر بیهقی). کرب ان یفعل کذا، نزدیک است که چنین کند. (منتهی الارب). نزدیک است که فلان چنان کند. و در این معنی مانند ’کاد’ از افعال مقاربه است و مانند آنهاعمل می کند. رجوع به کرب شود، کرابه راخوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نزدیک به غروب شدن رسیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آفتاب فروشدن. (تاج المصادر بیهقی) ، به فرونشستن نزدیک شدن آتش. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آتش بمردن. (تاج المصادر بیهقی) ، بار کردن ناقه را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). بار کردن ماده شتر را. (ناظم الاطباء) ، به بانگ آوردن کریب را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). به بانگ درآوردن نانوا چوبی را که بدان نان را گرد می کند
کرب. نزدیک گردیدن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). نزدیک شدن کسی به کاری کردن. (تاج المصادر بیهقی). کرب ان یفعل کذا، نزدیک است که چنین کند. (منتهی الارب). نزدیک است که فلان چنان کند. و در این معنی مانند ’کاد’ از افعال مقاربه است و مانند آنهاعمل می کند. رجوع به کرب شود، کرابه راخوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نزدیک به غروب شدن رسیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آفتاب فروشدن. (تاج المصادر بیهقی) ، به فرونشستن نزدیک شدن آتش. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آتش بمردن. (تاج المصادر بیهقی) ، بار کردن ناقه را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). بار کردن ماده شتر را. (ناظم الاطباء) ، به بانگ آوردن کریب را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). به بانگ درآوردن نانوا چوبی را که بدان نان را گرد می کند
گیاهی علفی و پایا از تیره زنجبیلها جزو راسته تک لپه ییها این گیاه دارای ساقه ای زیر زمینی متورم است که یک ساقه هوایی از آن خارج میشود در قاعده ساقه برگهای بدون دمبرگ با غلاف مشخص ولی در قسمت فوقانی این برگها برگهای کامل که ساقه گلدار از بین آنها ظاهر میشود مشاهده میگردد. گلهایش مجموعا بصورت سنبله و محصور در دو گوشوارک مایل به زرد است. هر گل این گیاه شامل سه کاسبرگ زرد رنگ و سه گلبرگ نامتساوی بهم پیوسته (شبیه بوق) میباشد. قسمت مورد استفاده این گیاه ریزدم آنست که پس از خارج کردن از زمین ریشه های آنرا جدا ساخته و با آب میشویند سپس در آب جوش قرار داده و در گرمای خورشید بمدت چند روز خشک میکنند رزد چوبه زرده چوب اصل الزعفران
گیاهی علفی و پایا از تیره زنجبیلها جزو راسته تک لپه ییها این گیاه دارای ساقه ای زیر زمینی متورم است که یک ساقه هوایی از آن خارج میشود در قاعده ساقه برگهای بدون دمبرگ با غلاف مشخص ولی در قسمت فوقانی این برگها برگهای کامل که ساقه گلدار از بین آنها ظاهر میشود مشاهده میگردد. گلهایش مجموعا بصورت سنبله و محصور در دو گوشوارک مایل به زرد است. هر گل این گیاه شامل سه کاسبرگ زرد رنگ و سه گلبرگ نامتساوی بهم پیوسته (شبیه بوق) میباشد. قسمت مورد استفاده این گیاه ریزدم آنست که پس از خارج کردن از زمین ریشه های آنرا جدا ساخته و با آب میشویند سپس در آب جوش قرار داده و در گرمای خورشید بمدت چند روز خشک میکنند رزد چوبه زرده چوب اصل الزعفران