- کرهاً (نَ گِ رِ تَ)
به ناکام. به ناخواست. ناخواه. به زور. به ستم. جبراً. قهراً. قسراً. به زبردستی. به کراهت. به استکراه. به اکراه. مقابل طوعاً. (یادداشت مؤلف) : حکم شما را چه توان کرد که طوعاً او کرهاً واقع و مجری. (ترجمه تاریخ یمینی ص 456). وزیر این سخن بشنید طوعاً اوکرهاً بپسندید. (گلستان سعدی). رجوع به کره شود
