صاحب قاموس چغندر گفته است. (آنندراج). چغندر، و گفته اند نوعی از آن شیرین تر و شاداب تر از قنبیط است و بری آن تلخ است. (از اقرب الموارد). چغندرو یا نوعی از آن و یا کلم. (ناظم الاطباء). چکندر یانوعی از آن شیرین تر و تازه تر از قنبیط که درشت ترین کلم است و کرنب دشتی تلخ باشد دو درهم سودۀ عروق آن با شراب تریاق است گزیدگی افعی را. (منتهی الارب)
صاحب قاموس چغندر گفته است. (آنندراج). چغندر، و گفته اند نوعی از آن شیرین تر و شاداب تر از قنبیط است و بری آن تلخ است. (از اقرب الموارد). چغندرو یا نوعی از آن و یا کلم. (ناظم الاطباء). چکندر یانوعی از آن شیرین تر و تازه تر از قنبیط که درشت ترین کلم است و کرنب دشتی تلخ باشد دو درهم سودۀ عروق آن با شراب تریاق است گزیدگی افعی را. (منتهی الارب)
ابوالعلأ بن اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب، برادر حسین بن اسحاق متکلم. مهندس و ریاضی، و او استاد ابوعمرو مغازلی بوزجانی در هندسه است. و ابوالوفا بوزجانی برادرزادۀ ابوعمرو بواسطۀ عم خویش شاگرد ابن کرنیب است
ابوالعلأ بن اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب، برادر حسین بن اسحاق متکلم. مهندس و ریاضی، و او استاد ابوعمرو مغازلی بوزجانی در هندسه است. و ابوالوفا بوزجانی برادرزادۀ ابوعمرو بواسطۀ عم خویش شاگرد ابن کرنیب است
ابن ابرهه بن الصباح بن مرثد الاصبحی. از تابعین است و در واقعۀ صفین با معاویه بود و در فتح مصر شرکت داشت و در 75 هجری قمری وفات یافت. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 810). مفهوم تابعی در متون اسلامی اشاره به افرادی دارد که با اینکه پیامبر اسلام (ص) را ندیده اند، اما با صحابه زندگی کرده اند، از آن ها دانش گرفته اند و در انتقال آن به نسل های بعد نقش داشته اند. تابعین یکی از حلقه های مهم زنجیره ی سند در علم حدیث به شمار می روند. صداقت، تقوا و علم آنان باعث شده که در منابع حدیثی، نام و روایت هایشان بسیار مورد توجه و استناد قرار گیرد.
ابن ابرهه بن الصباح بن مرثد الاصبحی. از تابعین است و در واقعۀ صفین با معاویه بود و در فتح مصر شرکت داشت و در 75 هجری قمری وفات یافت. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 810). مفهوم تابعی در متون اسلامی اشاره به افرادی دارد که با اینکه پیامبر اسلام (ص) را ندیده اند، اما با صحابه زندگی کرده اند، از آن ها دانش گرفته اند و در انتقال آن به نسل های بعد نقش داشته اند. تابعین یکی از حلقه های مهم زنجیره ی سند در علم حدیث به شمار می روند. صداقت، تقوا و علم آنان باعث شده که در منابع حدیثی، نام و روایت هایشان بسیار مورد توجه و استناد قرار گیرد.
صورتی دیگر از کلمه کلم است. کلم است که در طعام کنند و آن را کرنبا و کرم نیز گفته اند. (آنندراج). کلم. (ناظم الاطباء). کلم را گویند و آن را در ماست پرورده کنند و خورند و در آشها نیز داخل سازند و بهترین آن کلم رومی است. (برهان). گیاهی است از تیره صلیبیان که انواع متعدد دارد (حدود 20 گونه ازآن وجود دارد). اقسام مختلف این گیاه را به مناسبت استفاده غذائی کشت میکنند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کلم شود. به فارسی کلم و به اصفهانی قمریت نامند. بستانی و بری و بحری می باشد و قنبیط قسمی از بستانی است و قسم معروف او را بیخش مانند چغندر و سبز و برگش ستبر و اصناف او شامی و همدانی و موصلی اندلسی ومختلف الاشکال می باشد. و کلم بری در شکل شبیه بستانی و سفیدتر از آن و بازغب و تلخ و تخمش شبیه به فلفل سفید است. و کلم بحری را برگ دراز و سرخ و شبیه برگ زراوند مدحرج است و طعمش شور و باتلخی و خوردن آن جایز نیست. (تحفه). به پارسی کرم گویند و به شیرازی کلم خوانند و آن بستانی بود و رومی بود و آن را قنبیط خوانند و بحری بود و بری و کرنب الماء. نیکوترین آن کرنب نبطی بود و خوزی و نبطی مشهور است و کرنب بری تلخ بود و بیشتر در ساحل دریا روید و ثمر وی بمقدار فلفلی سفید بود و کرنب بحری بیشتر در خارج بدن مستعمل کنند. (یادداشت مؤلف). او را به رومی کرسنین اغرسوذ وطوس گویند و آن نوعی است از انواع تره ها و به لغت سریانی کرنبا و به پارسی کرنب گویند انواع آن مختلف است بحری و دشتی و بستانی بود. اطیوش گوید: کرنب را قنبیط گویند و صاحب المشاهیر گوید: قنبیط را عرب ضبح گوید. (از ترجمه صیدنه) ، یکی از اقسام کلم که آن را کلم پیچ گویند. (فرهنگ فارسی معین). - کرنب بحری، نوعی از کرنب که مشهور است و برگی دراز و سرخ دارد. (از ترجمه صیدنه). رجوع به کرنب شود. - کرنب بروکسل، گونه ای کلم که آن را کلم بروکسل نیز نامند. (فرهنگ فارسی معین). - کرنب بری، نوعی از کرنب، شبیه بستانی و سفیدتر از آن. رجوع به کرنب شود. - کرنب بستانی، نوعی از کرنب. رجوع به کرنب شود. - کرنب خوزی،نوعی از کرنب است. رجوع به کرنب شود. - کرنب نبطی، کرنب بستانی است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به کرنب شود
صورتی دیگر از کلمه کلم است. کلم است که در طعام کنند و آن را کرنبا و کرم نیز گفته اند. (آنندراج). کلم. (ناظم الاطباء). کلم را گویند و آن را در ماست پرورده کنند و خورند و در آشها نیز داخل سازند و بهترین آن کلم رومی است. (برهان). گیاهی است از تیره صلیبیان که انواع متعدد دارد (حدود 20 گونه ازآن وجود دارد). اقسام مختلف این گیاه را به مناسبت استفاده غذائی کشت میکنند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کلم شود. به فارسی کلم و به اصفهانی قمریت نامند. بستانی و بری و بحری می باشد و قنبیط قسمی از بستانی است و قسم معروف او را بیخش مانند چغندر و سبز و برگش ستبر و اصناف او شامی و همدانی و موصلی اندلسی ومختلف الاشکال می باشد. و کلم بری در شکل شبیه بستانی و سفیدتر از آن و بازغب و تلخ و تخمش شبیه به فلفل سفید است. و کلم بحری را برگ دراز و سرخ و شبیه برگ زراوند مدحرج است و طعمش شور و باتلخی و خوردن آن جایز نیست. (تحفه). به پارسی کرم گویند و به شیرازی کلم خوانند و آن بستانی بود و رومی بود و آن را قنبیط خوانند و بحری بود و بری و کرنب الماء. نیکوترین آن کرنب نبطی بود و خوزی و نبطی مشهور است و کرنب بری تلخ بود و بیشتر در ساحل دریا روید و ثمر وی بمقدار فلفلی سفید بود و کرنب بحری بیشتر در خارج بدن مستعمل کنند. (یادداشت مؤلف). او را به رومی کرسنین اغرسوذ وطوس گویند و آن نوعی است از انواع تره ها و به لغت سریانی کرنبا و به پارسی کرنب گویند انواع آن مختلف است بحری و دشتی و بستانی بود. اطیوش گوید: کرنب را قنبیط گویند و صاحب المشاهیر گوید: قنبیط را عرب ضبح گوید. (از ترجمه صیدنه) ، یکی از اقسام کلم که آن را کلم پیچ گویند. (فرهنگ فارسی معین). - کرنب بحری، نوعی از کرنب که مشهور است و برگی دراز و سرخ دارد. (از ترجمه صیدنه). رجوع به کرنب شود. - کرنب بروکسل، گونه ای کلم که آن را کلم بروکسل نیز نامند. (فرهنگ فارسی معین). - کرنب بری، نوعی از کرنب، شبیه بستانی و سفیدتر از آن. رجوع به کرنب شود. - کرنب بستانی، نوعی از کرنب. رجوع به کرنب شود. - کرنب خوزی،نوعی از کرنب است. رجوع به کرنب شود. - کرنب نبطی، کرنب بستانی است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به کرنب شود
دارویی کشندۀ سگ است و به تازی قاتل الکلب یا بقلهالانصار گویند. (ناظم الاطباء). دارویی است که چون به سگ دهند سگ را در ساعت بکشد و بتازی قاتل الکلب و بقلهالانصار نیز گویند. (برهان)
دارویی کشندۀ سگ است و به تازی قاتل الکلب یا بقلهالانصار گویند. (ناظم الاطباء). دارویی است که چون به سگ دهند سگ را در ساعت بکشد و بتازی قاتل الکلب و بقلهالانصار نیز گویند. (برهان)
پی یر. از شعرای نامی فرانسه است. در سال 1606 میلادی در شهر روئن متولد شد. پدرش خواست او به کار وکالت مشغول شود، اما وی طریق شاعری پیش گرفت و با انتشار آثاری چون ملیت و بیوه زن و کنیز و میدان سلطنتی و مده و سید به اوج شهرت رسید. قطعۀ سید از نظر افکار بدیع و سبک تازه چنان مشهور شد که دیر زمانی بر سبیل مثال می گفتند فلان چیز در خوبی چون ’سید’ است. با انتشار ’هراس ها’ و ’سین نا’ قدرت طبع و قریحۀ وی به بالاترین مرحله رسید. آخرین شاهکار او قطعۀ رودگونه است. کمدی ’دروغگوی’ وی فتح بابی در نمایشنامه های فکاهی و خنده انگیز و سرمشقی برای مولیر بود. وی در سال 1684 میلادی درگذشت. (از مجلۀ آینده ترجمه نصرﷲ فلسفی سال دوم)
پی یر. از شعرای نامی فرانسه است. در سال 1606 میلادی در شهر روئن متولد شد. پدرش خواست او به کار وکالت مشغول شود، اما وی طریق شاعری پیش گرفت و با انتشار آثاری چون ملیت و بیوه زن و کنیز و میدان سلطنتی و مده و سید به اوج شهرت رسید. قطعۀ سید از نظر افکار بدیع و سبک تازه چنان مشهور شد که دیر زمانی بر سبیل مثال می گفتند فلان چیز در خوبی چون ’سید’ است. با انتشار ’هراس ها’ و ’سین نا’ قدرت طبع و قریحۀ وی به بالاترین مرحله رسید. آخرین شاهکار او قطعۀ رودگونه است. کمدی ’دروغگوی’ وی فتح بابی در نمایشنامه های فکاهی و خنده انگیز و سرمشقی برای مولیر بود. وی در سال 1684 میلادی درگذشت. (از مجلۀ آینده ترجمه نصرﷲ فلسفی سال دوم)
ابواحمد یا ابوالحسن حسین بن اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب. از بزرگان متکلمین بغداد و پیرو مذهب فلاسفۀ طبیعیین، در نهایت فضل و معرفت و آگاهی بعلوم طبیعیۀ قدیمه. و او را تصانیفی است، ازجمله: کتاب الرد علی ثابت بن قره فی نعته وجود سکون بین کل حرکتین متساویتین. کتاب فی الاجناس و الانواع و هی امور العامیه. کتاب کیف یعلم ما مضی من النهار من ساعه من قبل الارتفاع. (قفطی). و ابن الندیم گوید ابن کرنیب مکنی به ابواحمد حسین بن ابی الحسین اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب است. او از بزرگان متکلمین بود و بمذهب فلاسفۀ طبیعیین میرفت. و در جای دیگرگوید ابوالحسین بن کرنیب از اصحاب علوم تعالیم و هندسه، او راست: کتاب کیف یعلم ما مضی من النهار من ساعه من قبل الارتفاع المفروض. و قفطی در ترجمه ارسطو گوید ابن کرنیب راست تفسیر بعض مقالۀ اولی و بعض مقالۀ رابعه تا مبحث زمان بر کتاب سماع طبیعی ارسطو
ابواحمد یا ابوالحسن حسین بن اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب. از بزرگان متکلمین بغداد و پیرو مذهب فلاسفۀ طبیعیین، در نهایت فضل و معرفت و آگاهی بعلوم طبیعیۀ قدیمه. و او را تصانیفی است، ازجمله: کتاب الرد علی ثابت بن قره فی نعته وجود سکون بین کل حرکتین متساویتین. کتاب فی الاجناس و الانواع و هی امور العامیه. کتاب کیف یعلم ما مضی من النهار من ساعه من قبل الارتفاع. (قفطی). و ابن الندیم گوید ابن کَرنیب مکنی به ابواحمد حسین بن ابی الحسین اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب است. او از بزرگان متکلمین بود و بمذهب فلاسفۀ طبیعیین میرفت. و در جای دیگرگوید ابوالحسین بن کرنیب از اصحاب علوم تعالیم و هندسه، او راست: کتاب کیف یعلم ما مضی من النهار من ساعه من قبل الارتفاع المفروض. و قفطی در ترجمه ارسطو گوید ابن کرنیب راست تفسیر بعض مقالۀ اولی و بعض مقالۀ رابعه تا مبحث زمان بر کتاب سماع طبیعی ارسطو