جدول جو
جدول جو

معنی کرملیس - جستجوی لغت در جدول جو

کرملیس
ظاهراً از: کرم و لیس. قریه ای است از قرای موصل شبیه به مدینه از اعمال نینوا در شرق دجله با مردم بسیار و بازارها و بازرگانان. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاملین
تصویر کاملین
(دخترانه)
گیاهی با گلهای زرد و کوچک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کاملیا
تصویر کاملیا
(دخترانه)
گلی درشت و زیبا به رنگ سفید و صورتی که در بهار ظاهر می شود
فرهنگ نامهای ایرانی
درختچه ای زینتی و همیشه سبز از خانوادۀ چای با برگ های بیضی شکل و گل های سفید یا صورتی که در بهار می شکند
فرهنگ فارسی عمید
(کَ)
جمع واژۀ کریاس. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کریاس شود
لغت نامه دهخدا
(مِ لی یَ)
اصحاب ابی کامل اند و آنان همه صحابه را بخاطر ترک بیعت علی (ع) و علی (ع) را نیز طعن کردند که ترک طلب حق خود کرد و در این تقاعد امام را معذور ندارند. بلکه گویند میباید خروج میکرد. لیکن با اینهمه در محبت علی (ع) غلو وافراط کردند و ابی کامل گوید که امامت در شخصی بشخص متناسخ میشود و این نور در شخصی به نبوت گراید و در شخصی به امامت نماید و گاه امامت به نبوت متناسخ شود. (از ترجمه الملل و النحل صص 190- 191). و رجوع به لباب الانساب ج 3 ص 24 شود. اصحاب ابی کامل که مردم را در ترک اقتدا به حضرت علی و آن حضرت را در ترک طلب کافر میدانستند و منکر خروج بر ائمۀ جور بودند. بشار بن برد شاعر از این فرقه بوده. (خاندان نوبختی ص 261). یکی از فرق نه گانه شیعه باشند از غلات. (بیان الادیان). ایشان از پیروان مردی رافضی هستند که ابی کامل نام داشت و میگفت که یاران پیغمبر چون دست بیعت به علی ندادند کافر شدند و علی نیز چون نبرد کردن با آنان را فروگذاشت کافر گشت زیرا جنگ با ایشان همچون نبرد با اهل صفین واجب بود. (تاریخ مذاهب اسلام چ محمد جواد مشکور ص 46). گروهی است از بدترین روافض منسوب به ابوکامل. (منتهی الارب) فرقه ای از غالیان شیعه منسوب به ابوکامل که قائل بتناسخ پس از مرگند. (از اقرب الموارد). رجوع به ابوکامل در کشاف اصطلاحات الفنون شود
لغت نامه دهخدا
(مِ لی یَ)
المدرسه الکاملیه. مدرسه ای است که کامل القصاب محمد بن کامل بن احمد بن عبدالقادر از پیشوایان استقلال سوریه در دمشق بنا نهاد. رجوع به کامل القصاب و محمد بن کامل بن احمد بن عبدالقادر شود
لغت نامه دهخدا
(مَ دَ)
تکمیل و کمال. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
قسمی گل. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کَیِ)
کربایش. کرباسه است که وزغه و چلپاسه باشد. (آنندراج). قسمی از چلپاسۀ زهردار. (ناظم الاطباء). رجوع به کرباسه، چلپاسه، کرباسو و مارمولک شود
لغت نامه دهخدا
(مِ لی یَ)
سکه های منسوب به ملک الکامل ناصرالدین محمد بن عادل ابوبکر محمد بن ایوب. رجوع به ص 60 و ذیل 61 و 152 نقودالعربیه شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
از انواع جلبکهاست که رنگ سرخ بسیارقشنگ دارد و در ریشه های آن که شبیه به مرجان است مقداری آهک دیده می شود. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 177)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
جمع واژۀ کرّاس. (اقرب الموارد). رجوع به کراس شود، جمع واژۀ کرّاسه. بمعنی دفتر و کتاب. (منتهی الارب). یقال: التاجر مجده فی کیسه و العالم مجده فی کراریسه، شرف و افتخار سوداگر در کیسۀ اوست و شرف و افتخار عالم در جزوه های کتاب وی. (ناظم الاطباء). رجوع به کراس و کراسه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
جمع واژۀ کردوسه. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به کردوسه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ گَ)
دهی است از دهستان افشاریۀ ساوجبلاغ شهرستان کرج. جلگه ای و معتدل است و 149 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام جزیره ای است که وامق مطلوب عذرا در آن جزیره بود. (برهان) (آنندراج). در لغت نامۀ اسدی کروتیس آمده است. رجوع به کروتیس شود
لغت نامه دهخدا
جزیره ای بود که وامق آنجا بود. (فرهنگ اسدی). و شاید همان اقریطش (کرت، کاندی) باشد. (یادداشت مؤلف) :
جزیره یکی بد به یونان زمین
کروتیس بد نام، شهری گزین.
عنصری.
کرونیس. رجوع به کرونیس شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
جمع واژۀ کرباس. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کرباس شود، جمع واژۀ کرباسه. (از منتهی الارب). رجوع به کرباسه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ قِ یُ)
پسر تمنوس از اخلاف هرکول. برادران وی او را نفی بلد کردند و او به پادشاه مقدونیه پناه برد و چون دشمنان شاه را مغلوب کرد و میبایست با دختر وی ازدواج کند، شاه که بدین امر راضی نبود بفرمود تا او را بکشتند.
شاعر و کیمیادان یونانی که ظاهراً در مائۀ پنجم قبل از میلاد میزیسته. او راست منظومه ای در باب ((هنر مقدس)).
لغت نامه دهخدا
(قِ مِ لی یَ)
شتر بسیارریزه چشم. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(ثُ مُ لی یَ)
آبی است از بنی عطارد در یمامه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
بیونانی نمام بستانی. (نسخه ای ازتحفۀ حکیم مؤمن). ارقلس. (فهرست مخزن الأدویه) ، برگ آوردن گرفتن عرفج. بلگ به درآوردن گیاه عرفج
لغت نامه دهخدا
بعبرانی حمص (نخود) است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(اِ بِلْ لی)
اربلّس. (تاریخ الحکماء قفطی). کنیز ارسطو. (ابن الندیم) (عیون الانباء ج 1 ص 60 و 61)
لغت نامه دهخدا
(بْرُ / بُ / بِ رُ مِ)
ماده ایست که از میوۀ آناناس گیرند. (از گیاه شناسی گل گلاب)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ عَ)
از ایلات کرد پشت کوه. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 64). یکی از طوایف اربعایلات کرد ایران است و در پشتکوه در حدود خاوه مسکن دارد و تقریباً سیصد خانوار است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کراریس
تصویر کراریس
جمع کراسه، از ریشه پارسی کراسه ها کراسک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کربایس
تصویر کربایس
مارمولک
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی چنگلک، چنگکی در راه آهن ریل (راه آهن) که در روی آن چرخ دندانه دار لوکوموتیو حرکت میکند. این نوع ریل در راهها بسیار سرا شیب بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی بر گرفته از نام ایتالیایی کشیش که این درختچه یا گلبن را از آسیا به اروپا برده کتنجک از گیاهان درختچه ایست زینتی از خانواده چای که جزو تیره پنیرک میباشد. برگها یش بیضی و شبیه برگ چای است و گلهایش خوشرنگ و زیبا است. در حدود 14 گونه از این گیاه شناخته شده که در جنوب و مشرق آسیا بفراوانی کشت میشوند. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش درشت و زیبا برنگها سفید یا صورتی و یا قرمز است. گونه ژاپنی این گیاه در سال 1749 م. باروپا برده شده و امروز در آنجا بخصوص در فرانسه و ایتالیا بفراوانی کشت و تربیت میشود کاملیه قاملیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاملیت
تصویر کاملیت
تکمیل و کمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاملین
تصویر کاملین
فرانسوی گل کتنجک
فرهنگ لغت هوشیار
کامیله در فارسی پیروان ابیکامل که از یک سوی مردمی را که سر از پیروی علی (ع) باز زده بودند از دین برگشته می دانستند و از سوی دیگر علی (ع) را سر زنش می کردند که چرا از هده خویش در جانشینی پیامبر (ص) چشم پوشیده است هم چنین کاملیه تنگسار (تناسخ) را باور داشتند درختچه ایست زینتی از خانواده چای که جزو تیره پنیرک میباشد. برگها یش بیضی و شبیه برگ چای است و گلهایش خوشرنگ و زیبا است. در حدود 14 گونه از این گیاه شناخته شده که در جنوب و مشرق آسیا بفراوانی کشت میشوند. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش درشت و زیبا برنگها سفید یا صورتی و یا قرمز است. گونه ژاپنی این گیاه در سال 1749 م. باروپا برده شده و امروز در آنجا بخصوص در فرانسه و ایتالیا بفراوانی کشت و تربیت میشود کاملیه قاملیا
فرهنگ لغت هوشیار
((کِ رِ یِّ))
ریل (راه آهن) که در روی آن چرخ دندانه دار لوکوموتیو حرکت می کند. این نوع ریل در راه های بسیار سراشیب به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
((مِ))
درختچه ای است زینتی از خانواده چای که جزو تیره پنیرک می باشد. برگ هایش بیضی و شبیه برگ چای است و گل هایش خوش رنگ و زیبا است. در حدود 14 گونه از این گیاه شناخته شده که در جنوب و مشرق آسیا به فراوانی کشت می شوند. این گیاه همیشه سبز است
فرهنگ فارسی معین