جدول جو
جدول جو

معنی کرجفو - جستجوی لغت در جدول جو

کرجفو
(کَ جَ)
سمانی. سلوی ̍. (مهذب الاسماء). پرنده ای باشد از تیهو کوچکتر و آن را به عربی سلوی و به ترکی بلدرچین گویند. (برهان). جانوری است پرنده شبیه به تیهو و آن را پودنه و وشم خوانند و به عربی سلوی گویند و به ترکی بلدرچین. (آنندراج). کرک. (ناظم الاطباء) :
چه نسبت بود دشمنان را به تو
تویی شاهباز و عدو کرجفو.
طیان مرغزی
لغت نامه دهخدا
کرجفو
کرک: (چه نسبت بود دشمنت (دشمنان) را بتو تویی شاهبازو و عدو کرجفو) (طیان. رشیدی رودکی)
تصویری از کرجفو
تصویر کرجفو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
دهی است از دهستان حسن آباد در بخش حومه شهرستان سنندج. کوهستانی و سردسیر است و 1400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کرجفوک
تصویر کرجفوک
کرک: (چه نسبت بود دشمنت (دشمنان) را بتو تویی شاهبازو و عدو کرجفو) (طیان. رشیدی رودکی)
فرهنگ لغت هوشیار