عمل بار کشیدن. مجازاً، تحمل رنج و سختی کردن. (دمزن) : باز نگویم که ز خامی بود بارکشی کار نظامی بود. نظامی. خشت زنی پیشۀ پیران بود بارکشی کار اسیران بود. نظامی.
عمل بار کشیدن. مجازاً، تحمل رنج و سختی کردن. (دِمزن) : باز نگویم که ز خامی بود بارکشی کار نظامی بود. نظامی. خشت زنی پیشۀ پیران بود بارکشی کار اسیران بود. نظامی.
قصبۀ مرکزی بخش کردکوی شهرستان گرگان و نام قدیمی آن کردمحله است. جمعیت ده نزدیک به 4هزار تن و دارای ادارات بخشداری، شهربانی، آمار و دارائی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
قصبۀ مرکزی بخش کردکوی شهرستان گرگان و نام قدیمی آن کردمحله است. جمعیت ده نزدیک به 4هزار تن و دارای ادارات بخشداری، شهربانی، آمار و دارائی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
یکی از بخشهای گرگان است. این بخش میان بندر گز و بخش مرکزی گرگان واقع شده است و مرطوب و معتدل است. محصول عمده قرای آن برنج، حبوبات، صیفی جات، لبنیات وکمی ابریشم است. این بخش از 19 ده تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 20هزار تن است. قرای مهم آن عبارتند از: ولاغوز، سرکلاته، بالاجاده، النک و دنگلان. مرکز بخش قصبۀ کردکوی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
یکی از بخشهای گرگان است. این بخش میان بندر گز و بخش مرکزی گرگان واقع شده است و مرطوب و معتدل است. محصول عمده قرای آن برنج، حبوبات، صیفی جات، لبنیات وکمی ابریشم است. این بخش از 19 ده تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 20هزار تن است. قرای مهم آن عبارتند از: ولاغوز، سرکلاته، بالاجاده، النک و دنگلان. مرکز بخش قصبۀ کردکوی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
مراد از آن مردمی هستند در طبرستان که غارت کنند بر وجه خفیه در عقب درختان و احجار و گودالها. بعضی گفته اند اصل آن کرکیل است یعنی شریر و مفسد طبرستان و بعضی گفته اند کرکیل معرب گول گیر است، یعنی غافل گیر. (از حاشیۀ ترجمه یمینی ص 295) : و لشکر عقب او پیاپی می رفت تا به حدود جرجان افتاد و خود را در میان مخارم و آجام آن نواحی انداخت و کراکلۀ ولایت دست به قتل و نهب آوردند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 295)
مراد از آن مردمی هستند در طبرستان که غارت کنند بر وجه خفیه در عقب درختان و احجار و گودالها. بعضی گفته اند اصل آن کرکیل است یعنی شریر و مفسد طبرستان و بعضی گفته اند کرکیل معرب گول گیر است، یعنی غافل گیر. (از حاشیۀ ترجمه یمینی ص 295) : و لشکر عقب او پیاپی می رفت تا به حدود جرجان افتاد و خود را در میان مخارم و آجام آن نواحی انداخت و کراکلۀ ولایت دست به قتل و نهب آوردند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 295)
کشتن کرم، دست بازی. ملاعبه. ملاعبه با کمی بی شرمی و بی حفاظی. (یادداشت مؤلف). - کرم کشی کردن، ملاعبه کردن شهوانی در میان جمع. ملاعبه با یکدیگر چنانکه نامزد با نامزد خویش. ملاعبه و مداعبه کردن مردی و زنی در محضر دیگران بر خلاف ادب. در حضور کسان و بی شرمانه معاشقه و ملامسه کردن زن و مرد. لاسیدن با یکدیگر. (یادداشت مؤلف). رجوع به کرم کشتن و ملاعبه شود
کشتن کرم، دست بازی. ملاعبه. ملاعبه با کمی بی شرمی و بی حفاظی. (یادداشت مؤلف). - کرم کشی کردن، ملاعبه کردن شهوانی در میان جمع. ملاعبه با یکدیگر چنانکه نامزد با نامزد خویش. ملاعبه و مداعبه کردن مردی و زنی در محضر دیگران بر خلاف ادب. در حضور کسان و بی شرمانه معاشقه و ملامسه کردن زن و مرد. لاسیدن با یکدیگر. (یادداشت مؤلف). رجوع به کرم کشتن و ملاعبه شود
مرحوم دهخدا در یادداشتی آرند: ’در بیت ذیل عمعق آیا کلاهوی است، در شاهنامه دیده شود. آیا کلاهوی اعور بوده ؟’ خری زیر من چون خبز دوک لیکن بر او من چنان چون کلاکوی اعور. عمعق (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شاید این کلمه مصحف کاغو یاکلاوو = کلاهو + ی (حرف بیان حرکت کسرۀ اضافه) است. و رجوع به کلاوو و کلاهو و کلاکموش شود
مرحوم دهخدا در یادداشتی آرند: ’در بیت ذیل عمعق آیا کلاهوی است، در شاهنامه دیده شود. آیا کلاهوی اعور بوده ؟’ خری زیر من چون خبز دوک لیکن بر او من چنان چون کلاکوی اعور. عمعق (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شاید این کلمه مصحف کاغو یاکلاوو = کلاهو + ی (حرف بیان حرکت کسرۀ اضافه) است. و رجوع به کلاوو و کلاهو و کلاکموش شود
عبدالرحمن بن احمد الکواکبی (1265- 1320 ه. ق.) ملقب به سیدالفراتی از علمای اجتماعی و از رجال اصلاح طلب اسلامی بود. در حلب تولد یافت و در همانجا به کسب دانش پرداخت روزنامۀ ’شهبا’ را تأسیس کرد ولی از طرف دولت توقیف گردید وسپس مناصب عدیده ای به او محول شد اما دشمنان اصلاحات به کینه توزی برخاستند و از او سعایت کردند تا زندانی شد و همه دارایی خود را از دست داد. آنگاه به مصر رفت و در کشورهای عربی و شرق آفریقا و بعضی از شهرهای هندوستان به سیاحت پرداخت و سرانجام در مصر اقامت گزید تا درگذشت. برخی از آثار او عبارتند از: ’ام القری’ و ’طبایع الاستبداد’. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 485) محمد بن ابراهیم. از مشایخ و عرفای مشهور قرن نهم شام است که در علوم منقول نیز رتبتی عالی داشته است. به سال 897 ه. ق. در حلب درگذشت و در جوار مسجد مشهور به جامع کواکبی به خاک سپرده شد. (از ریحانه الادب)
عبدالرحمن بن احمد الکواکبی (1265- 1320 هَ. ق.) ملقب به سیدالفراتی از علمای اجتماعی و از رجال اصلاح طلب اسلامی بود. در حلب تولد یافت و در همانجا به کسب دانش پرداخت روزنامۀ ’شهبا’ را تأسیس کرد ولی از طرف دولت توقیف گردید وسپس مناصب عدیده ای به او محول شد اما دشمنان اصلاحات به کینه توزی برخاستند و از او سعایت کردند تا زندانی شد و همه دارایی خود را از دست داد. آنگاه به مصر رفت و در کشورهای عربی و شرق آفریقا و بعضی از شهرهای هندوستان به سیاحت پرداخت و سرانجام در مصر اقامت گزید تا درگذشت. برخی از آثار او عبارتند از: ’ام القری’ و ’طبایع الاستبداد’. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 485) محمد بن ابراهیم. از مشایخ و عرفای مشهور قرن نهم شام است که در علوم منقول نیز رتبتی عالی داشته است. به سال 897 هَ. ق. در حلب درگذشت و در جوار مسجد مشهور به جامع کواکبی به خاک سپرده شد. (از ریحانه الادب)
مرکّب از: کرا، اجرت مکاری یا عمل او + کش، اسم فاعل از کشیدن، مکاری. (از دهار)، کرایه کش. آنکه حیوانی یا چیزی دیگر را به کرایه دهد. (یادداشت مؤلف) : و کراکشان ما ترکان بودند گفتند این آدمی وحشی است. (چهارمقاله)، قایقچی که کراکش مابود به مشارالیه اجرتی دادیم. (تحفۀ اهل بخارا)
مُرَکَّب اَز: کرا، اجرت مکاری یا عمل او + کش، اسم فاعل از کشیدن، مکاری. (از دهار)، کرایه کش. آنکه حیوانی یا چیزی دیگر را به کرایه دهد. (یادداشت مؤلف) : و کراکشان ما ترکان بودند گفتند این آدمی وحشی است. (چهارمقاله)، قایقچی که کراکش مابود به مشارالیه اجرتی دادیم. (تحفۀ اهل بخارا)