جدول جو
جدول جو

معنی کرادح - جستجوی لغت در جدول جو

کرادح
(کُ دِ)
کوتاه بالا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). قصیر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کراد
تصویر کراد
جامۀ کهنه و پاره
فرهنگ فارسی عمید
(سَ دِ)
جمع واژۀ سرداح. رجوع به سرداح شود
لغت نامه دهخدا
(دَ دِ)
جمع واژۀ دردح. رجوع به دردح شود
لغت نامه دهخدا
(کُ / کَ دَ / دِ)
بمعنی کراد است که جامۀ کهنه باشد. (آنندراج). جامۀ کهنۀ پاره پاره. (ناظم الاطباء). کراره. (آنندراج). کزاد. رجوع به کراره، کراد و کزاد شود
لغت نامه دهخدا
(کَ دِ)
جمع واژۀ کردوسه. (اقرب الموارد). رجوع به کردوسه شود
لغت نامه دهخدا
(کِ)
شتاب دونده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). متقارب المشی. (اقرب الموارد). ج، کرادیح. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
کوتاه بالا. (منتهی الارب). قصیر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
کارکننده و کوشش کننده. (منتهی الارب) : یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحاً فملاقیه. (قرآن 6/4)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
جمع واژۀ کردیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به کردیده شود
لغت نامه دهخدا
(کِ دِ)
گنده پیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عجوز. (اقرب الموارد) ، مرد درشت و سخت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مردسخت. (اقرب الموارد). ج، کرادح. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از درادح
تصویر درادح
جمع دردح، آزمندان، گنده پیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کراده
تصویر کراده
((کُ))
جامه کهنه و پاره، کراد، کراره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کراد
تصویر کراد
((کُ))
جامه کهنه و پاره، کراده، کراره
فرهنگ فارسی معین