جدول جو
جدول جو

معنی کرابیسی - جستجوی لغت در جدول جو

کرابیسی
(کَ سی ی)
منسوب به کرباس. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کانه شبه بالانصاری والا فالقیاس کرباسی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کرباس ساز، کرباس فروش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
جمع واژۀ کرباس. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کرباس شود، جمع واژۀ کرباسه. (از منتهی الارب). رجوع به کرباسه شود
لغت نامه دهخدا
ابن محمد کرابیسی هندی. او راست: کتاب شرح اقلیدس. کتاب حساب دور و وصایا، و این کتاب را حاجی خلیفه بار دیگر باسم کتاب الوصایا ذکر کرده است
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ کَ)
ابن علی بن یزید بغدادی شافعی مکنی به ابوعلی محدث فقیه رجال شناس و از یاران شافعی بود. اوراست: ’اسماءالمدلسین’ و کتاب الامامه. وی در 345 هجری قمری 859/ میلادی درگذشت. (معجم المؤلفین از سیر النبلاء) (تاریخ بغداد ج 8 ص 64) (ابن خلکان ج 1 ص 181) (انساب سمعانی) (مرآت الجنان) (لسان المیزان) (شذرات الذهب) (کشف الظنون و ذیل آن) (هدیه العارفین ج 1 ص 304)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کَ سی ی)
جمع واژۀ کرسی ّ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کرسی شود
لغت نامه دهخدا
(کُ بَ)
منسوب است به کبیسه که شهری است در طرف بری سماوه. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
جمع واژۀ کابوس. (اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به کابوس شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
جمع واژۀ کردوسه. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به کردوسه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
جمع واژۀ کرّاس. (اقرب الموارد). رجوع به کراس شود، جمع واژۀ کرّاسه. بمعنی دفتر و کتاب. (منتهی الارب). یقال: التاجر مجده فی کیسه و العالم مجده فی کراریسه، شرف و افتخار سوداگر در کیسۀ اوست و شرف و افتخار عالم در جزوه های کتاب وی. (ناظم الاطباء). رجوع به کراس و کراسه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
جمع واژۀ کربال. (اقرب الموارد). (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به کربال شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
جمع واژۀ کریاس. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کریاس شود
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ)
منسوب به کرباس. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، کرباس فروش. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف). جامه فروش. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کَیِ)
کربایش. کرباسه است که وزغه و چلپاسه باشد. (آنندراج). قسمی از چلپاسۀ زهردار. (ناظم الاطباء). رجوع به کرباسه، چلپاسه، کرباسو و مارمولک شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
کم و بیشی. اندکی و بسیاری. (فرهنگ فارسی معین) : مردمان پندارند که صورت این چهار عنصر، این کیفیتهاء محسوس است با گرانی و سبکی، و این نه چنین است که صورت کمابیشی نپذیرد و این حالها کمابیشی پذیرند. (دانشنامه، از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کمابیش شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
اسحاق بن ابراهیم یزید دمشقی فرادیسی. محدث است و منسوب است به فرادیس شام. رجوع به لباب الانساب ج 2 ص 199 شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
منسوب به فرادیس که جایی است در دمشق. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
در تداول زنان و امور خانگی، کار، عمل، گویند: مرده شورت ببرد با این کاربینیت
لغت نامه دهخدا
(طَ بُ لُ)
القاضی سعدالدین عزالمؤمنین ابوالقاسم عبدالعزیز بن تحریربن عبدالعزیز بن البراج. رجوع به ابن برّاج شود
لغت نامه دهخدا
(طَ بُ لُ)
السید محمد بن ابراهیم الحسینی الطرابلسی. او راست: تفسیر الحسینی که جزء اول آن به آخر سورۀ بقره پایان یافته، و در طرابلس شام بسال 1332 هجری قمری چاپ شده است. (معجم المطبوعات ج 1 ستون 774)
الشیخ عبدالغنی الفاروقی الطرابلسی. او راست: اشراق الانوار فی اطلاق العذار. این کتاب در ادب است که بسال 1268 هجری قمری تألیف وطبع هم شده است. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1287)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
شیخ محمد طرابیشی او راست کتابی بنام تبصرهالاخوان فی بیان اضرار التبغ المعروف بالدخان که در مصر بطبع رسیده است. (معجم المطبوعات ج 2 ص 1236)
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
ابن عمر الکرابیسی. قفطی در تاریخ الحکماء (ص 79) آرد که وی از افاضل مهندسین و علماء ارباب عدد بود و در این فن از همگنان سبقت جست و بغایت قصوی رسید و در آن بعربی تصانیف کرده است از جملۀ آنها کتاب شرح اقلیدس، کتاب حساب الدور، کتاب الوصایا، کتاب مساحه الحلقه، کتاب الحساب الهندی و رجوع به کرابیسی احمد... شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوابیس
تصویر کوابیس
جمع کابوس، خفتک ها بختک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کراریس
تصویر کراریس
جمع کراسه، از ریشه پارسی کراسه ها کراسک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کربایس
تصویر کربایس
مارمولک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرابیس
تصویر قرابیس
جمع قربوس، کوهه زین ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کراسی
تصویر کراسی
تخت ها، اورنگ ها، جمع کرسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرابلسی
تصویر طرابلسی
منسوب به طرابلس از مردم طرابلس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کراسی
تصویر کراسی
((کَ یّ))
جمع کرسی
فرهنگ فارسی معین