- کدس (رُ)
عطسه دادن. (آنندراج) (منتهی الارب) (ازاقرب الموارد). عطسه کردن بهیمه و گاه در مردمان هم استعمال شود. (ناظم الاطباء). کدسان. کداس. (منتهی الارب). کداس. (اقرب الموارد) ، به شتاب رفتن گران بار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کوفتن و فراهم آوردن چیزی را. (منتهی الارب). کوفتن دروده را و خرمن کردن آن را و فراهم آوردن. (ناظم الاطباء) ، طرد کردن مرد و غیر آن را، سوار شدن بعضی از خیل بر بعضی. (از اقرب الموارد) ، برزمین افکندن کسی را: کدس به. (از منتهی الارب). افکندن و چسباندن کسی را بر زمین. (از اقرب الموارد) ، به حرکت درآوردن سائق و راکب شتر را. (از اقرب الموارد)
