جدول جو
جدول جو

معنی کدام - جستجوی لغت در جدول جو

کدام
کلمۀ استفهام برای پرسش در مورد انتخاب بین دو یا چند چیز، چه کسی؟، چه چیزی؟
تصویری از کدام
تصویر کدام
فرهنگ فارسی عمید
کدام(کُ)
از ادات پرسش است در تردید. برای استفهام باشد و اطلاق این بر ذوی العقول و غیر ذوی العقول هر دو آید. (غیاث اللغات) (آنندراج). بمعنی چه و که و این صفت همیشه مقدم بر موصوف باشد خواه آن موصوف شخص باشد و یا چیز و آن را در تردید مقصود بطور استفهام استعمال کنند مانند کدام چیز یعنی چه چیز و کدام کس یعنی چه کس و در وقتی که چندین عدد چیز و یا چند عدد کس موجود باشد و مقصود معلوم نبود بطور استفهام گویند کدام یک از این چیزها و کدام یک از این کسها. (ناظم الاطباء). چه کس. چه چیز. (یادداشت مؤلف). ای ﱡ. (ترجمان القرآن). ج، کدامان. (از یادداشت مؤلف). از ادات پرسش است به معانی چه و که. (از فرهنگ فارسی معین) :
که این شیربازو گو پیلتن
چه مردست و شاه کدام انجمن.
فردوسی.
تو زین چارگوهر کدامی بگوی
دلم را ره شادمانی بجوی.
فردوسی.
وزان پس ببازارگان گفت شاه
که اکنون سپه را کدام است راه.
فردوسی.
بدو گفت فرخ کدام است مرد
که دارد دلی شاد و بی باد سرد.
فردوسی.
کدام است گرد کنارنگ دل
بمردی سیه کرده در جنگ دل.
فردوسی.
با بتانی که می ندانم گفت
که از ایشان هوای من به کدام.
فرخی.
حاجب را بگوی که لشکر را بیستگانی تا کدام وقت داده است ؟ (تاریخ بیهقی).
کدام روز که پیش درتو خاقانی
شهیدوار به خونابه در نمی گردد.
خاقانی.
دانی کرم کدام بود آنکه هر چه هست
بدهی به هر که هست و نخواهی جزای خویش.
خاقانی.
کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
چرا به دانۀ انسانت این گمان باشد.
مولوی.
آن کس که چو من نیست در این شهر کدام است.
مولوی.
کدام چاره سگالم که در تو در گیرد
کجا روم که دل من دل از تو بر گیرد.
سعدی.
حور از بهشت بیرون ناید تو از کجائی
مه بر زمین نباشد تو ماه رخ کدامی.
سعدی.
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وانکس که چو ما نیست در این شهر کدام است.
حافظ.
جانا کدام سنگدل بی کفایت است
کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد.
حافظ.
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
خیر مقدم چه خبردوست کجا راه کدام.
حافظ.
کدام پایۀ تعظیم نصب شاید کرد
که در مسالک فکرت نه برتر از آنی.
حافظ.
- کدام است، برای چیست. چراست. دلیلش چیست. (یادداشت مؤلف) :
مرا ده ساقیا جام نخستین
که من مخمورم و میلم بجام است
ولیکن لختکی باریکتر ده
نبید یکمنی دادن کدام است.
منوچهری.
- کدام یک، هرگاه چند چیز یا چند شخص بود که مقصود معلوم نباشد این کلمه را بکار برند، مانند: کدام یک از این کتابها مفیدتر است ؟ کدام یک از این کسان مقصر است ؟. (از فرهنگ فارسی معین).
- هر کدام، هر یک. (یادداشت مؤلف) (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء).
- یک کدام، یک تن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
کدام
بمعنی چه، کی
تصویری از کدام
تصویر کدام
فرهنگ لغت هوشیار
کدام((کُ))
از ادات پرسش
تصویری از کدام
تصویر کدام
فرهنگ فارسی معین
کدام
کدامیک، کدامین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کدام
أيّ
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به عربی
کدام
Which
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کدام
quel
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کدام
який
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کدام
کون
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به اردو
کدام
qual
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کدام
welcher
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به آلمانی
کدام
który
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به لهستانی
کدام
какой
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به روسی
کدام
อันไหน
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به تایلندی
کدام
কোন
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به بنگالی
کدام
cuál
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کدام
gani
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کدام
hangisi
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کدام
どれ
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کدام
איזה
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به عبری
کدام
어느
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به کره ای
کدام
mana
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کدام
कौन
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به هندی
کدام
welke
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به هلندی
کدام
quale
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کدام
哪个
تصویری از کدام
تصویر کدام
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ مَ)
گونۀ انبرود. (مهذب الاسماء). گونۀ امرود و جز آن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کُ مَ)
بقیۀ چیزی که خورده باشند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
کدام بودن. (فرهنگ فارسی معین) ، در تداول منطق ابن سینا کدامی را بجای ’ای شی ٔ’ و ’ای ّ’ بکار برده و گوید مطلب ’ای ّ’ و آن از کدامی پرسد. (دانشنامه ص 63) : و چون نتوانی او را (ذات را) موجود پنداشتن تا بر آن حال بود مگر که کدامیش بجویی آن جنس بودچون شمار. (دانشنامۀ الهی از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
صفت تعیین عددی یعنی چندمی و این صفت را در صورتی که چند چیز و یا چند کس موجود باشد و مقصود غیر معلوم بود بطور استفهام بکار برند. (ناظم الاطباء). و رجوع به کدامین شود
لغت نامه دهخدا
(کِ)
سنگی باشد سبز تیره رنگ و آن در سواحل بحور بهم می رسد و خفیف و درشت می باشد. ارباب صنعت آن را بر قلعی طرح کنند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ رِ)
وثیقه گرفته شدن از اسیر. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اکدام
تصویر اکدام
گروگان گیری
فرهنگ لغت هوشیار
سنگی است سبز تیره رنگ که در سواحل دریا ها بهم رسد و خفیف و درشت باشد
فرهنگ لغت هوشیار