جدول جو
جدول جو

معنی کثوثه - جستجوی لغت در جدول جو

کثوثه(رَ)
کثاثه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). کثث. (منتهی الارب). بسیار بیخ گردیدن ریش و انبوه شدن و کوتاه گردیدن و در هم پیچیدن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، انبوه شدن موی. (از اقرب الموارد). رجوع به کث و کثاثه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ قَ بَ)
لاغر گردیدن گوشت. (اقرب الموارد) (آنندراج). لاغر شدن گوشت. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، ضعیف و لاغر شدن حیوان: غثّت الشاهغثاثه و غثوثه، عجفت و هزلت. (اقرب الموارد) ، ردی و تباه گشتن حدیث. (اقرب الموارد) (آنندراج). بد شدن سخن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) ، ریم دار شدن جراحت. (مصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(رَ عَ)
بسیاربیخ گردیدن ریش و انبوه و کوتاه گردیدن و درهم پیچیدن. (منتهی الارب). بسیار گشتن و در هم پیچیدن موی. (از اقرب الموارد). انبوه شدن ریش. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). کثوثه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). کثث. (منتهی الارب). و رجوع به کثوثه شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
بسیار و انبوه و کوتاه و پیچان ریش گردیدن. (آنندراج) (از منتهی الارب). اکثاث. (منتهی الارب). رجوع به اکثاث شود
لغت نامه دهخدا
(رُ ثَ)
بمعانی رثاثه. (منتهی الارب) ، بدحالی. (ناظم الاطباء). و رجوع به رثاثه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ قَلْ لُ)
کهنه و پوسیده شدن. (از اقرب الموارد). کهنه شدن رسن و جز آن. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به رثاثه شود
لغت نامه دهخدا
(کَثْ وَ)
نام شاعری است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(کَ ثَ)
ارزانی و فراخ سالی. (منتهی الارب) (آنندراج). خصب. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا