جدول جو
جدول جو

معنی کثحمه - جستجوی لغت در جدول جو

کثحمه
(کُ حُ مَ)
لحیه کثحمه، ریش ستبر و کوتاه و مرغول. (منتهی الارب) (آنندراج). ریش انبوه و درهم پیوسته. (از اقرب الموارد) ، کثحمه من درین، شکسته و ریزۀ علف خشک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). خرده ریزۀ هیزم و برگ و علف خشک شده، شاخۀ شکسته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ حَ)
گروهی اندک از مردم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کُ حُ)
مرد ستبرریش و کوتاه و مرغول آن. رجل کثحم اللحیه. (منتهی الارب) (آنندراج). ریش انبوه درهم پیوسته. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کَ مَ)
چشم، لغت یمنی است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و قال شارح القاموس و لعل صوابه العنب. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کَ ثِ مَ)
سماروغ درشت و سخت. (از منتهی الارب). گل و لای غلیظ. (از اقرب الموارد). درشت و غلیظ. مؤنث کثم. (ناظم الاطباء). کماه کثمه، سماروغ درشت و سخت. (منتهی الارب). رجوع به کثم شود
لغت نامه دهخدا
(کَ ثَ مَ)
زن سیر و پرشکم از شراب و جز آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا