- کتیم
- نهفته، پنهان، مشکی که آب از آن تراوش نکند
معنی کتیم - جستجوی لغت در جدول جو
- کتیم
- شتر خاموش شتری که بانگ نکند، کمان بی درز پارسی تازی گشته کتیم مشک یا خیکی که از آن نتراود مشکی که آب از آن تراوش کند
- کتیم ((کَ))
- مشک یا خیکی که آب از آن تراوش کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پنهانداشت پوشاندن
بی سرپرست
کند روی
خون و چرک و ریمی باشد که در جراحت جمع شود تا نشتر نزنند بیرون نیاید
زشتروی، دشنام یافته، شیرخشمگین
زمین شوره، شوره زار، سراب، برای مثال چون زمین کتیر کاو از دور / همچو آب آید و نباشد آب (منطقی - شاعران بی دیوان - ۲۰۰)
خانۀ کوچک تابستانی از جنس چوب یا حصیر
کلیم الله، آنکه خداوند با او سخن گفته است، لقب حضرت موسی
بخشنده، صاحب کرم، سخی، از نام ها و صفات خداوند، از صفات قرآن
تراوش ناپذیری کتامه: راز پوش راز نگاهدار اطاقکی که در جالیز ها و مزارع از تخته و شاخه درختان و حصیر سازند و آن جایگاه نگهبان مزرعه و جالیز است
رزه، شمشیر، آهستگی در رفتار
مرد مگریز، فرومایه، هام (تمام) رسا
آوای جوش جوش دیگ، زفت (بخیل)
ممال کتاب بنگرید به کتاب - و - دوخته، مشک سر بسته کتاب: (ز بهر حفظ حیات آنچه باید م ز کفاف ز بهر کسب کمال آنچه شایدم ز کتیب) (انوری)
راز نگهدار
جوانمرد و با مروت، بخشنده
کجین: (ز آتش تیغ غضب گر شعله بر چرخ افکند نقره خنگ چرخ خاکستر شود بانه کجیم) (کاتبی ترشیزی)
لقب موسی علیه السلام (کلیم الله)
کهیانه سریانی تازی گشته گل سد برگ، جادو کش (فاوانیا) از گیاهان کهیله هندی دارچین ختایی از گیاهان کلانسال: مرد
مرد بی پدر، کودک بی پدر
سیم، سیم کشیدن
کودکی که پدرش مرده باشد، کودک پدر مرده، مفرد و یکتا از هر چیز، دزد، راهزن
Orphaned