جدول جو
جدول جو

معنی کتکتی - جستجوی لغت در جدول جو

کتکتی(کُ کُ تا)
بازیی است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به کتکت (ک ک ) شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ)
نرم رفتن یا گام نزدیک نهاده شتافتن، نرم خندیدن و هو دون القهقهه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بانگ کردن شوات: کتکت الحباری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کُ کُ)
به زبان مردم گیلان کاکوتی باشد و به عربی سعتر خوانند. (برهان) (آنندراج). صعتر. (ناظم الاطباء). رجوع به آویشن شود
لغت نامه دهخدا
(کُ کُ)
کتکتی (ک ک تا) . (منتهی الارب) (اقرب الموارد). بازیی است. (منتهی الارب) (آنندراج). یکنوع بازی مر تازیان را. غیر منصرف است. (ناظم الاطباء). و رجوع به کتکتی شود
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
بانگ شوات. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کتکتو
تصویر کتکتو
آویشن
فرهنگ لغت هوشیار
بار بسیار حجیم و سنگین یابو و قاطر که حیوان جز به تمهید شلاق
فرهنگ گویش مازندرانی