جدول جو
جدول جو

معنی کتکته - جستجوی لغت در جدول جو

کتکته(رَ)
نرم رفتن یا گام نزدیک نهاده شتافتن، نرم خندیدن و هو دون القهقهه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بانگ کردن شوات: کتکت الحباری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ تَ)
تبابه که حلوایی است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عصیده. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کَ کِ نَ / نِ)
یک قسمت از مال الاجارۀ زراعت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کُ کُ تا)
بازیی است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به کتکت (ک ک ) شود
لغت نامه دهخدا
(کُ کُ)
به زبان مردم گیلان کاکوتی باشد و به عربی سعتر خوانند. (برهان) (آنندراج). صعتر. (ناظم الاطباء). رجوع به آویشن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
نام شهری است معروف که فی الحال دارالامارۀ دولت انگریز (انگلیس) است. وجه تسمیۀ کلکته آن است که کالی نام بتی است و به زبان بنگله (بنگال) کتابمعنی صاحب است، به مرور ایام و به تغییرات السنه یای حطی از میان ساقط گردیده. (آنندراج). شهر و بندر معروف هندوستان، واقع در خلیج بنگال و رود ’هوگلی’ یکی از شاخه های رود خانه گنگ. این بندر مرکز بزرگ بازرگانی، بافندگی فلزکاری، کشتی سازی و محصولات شیمیایی کشور جمهوری هند است. (ازفرهنگ فارسی معین). شهری در هند و مرکز دولت بنگال غربی است که برکنار رود. هوگلی واقع شده و 4641800 تن سکنه دارد. این شهر یکی از مراکز عمده تجارت در جهان است و موزۀ بزرگ هند در آنجا است. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(کُ کَ)
عصای کوچک و ستبر. این لفظ ترکی است. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(کُ کُ)
کتکتی (ک ک تا) . (منتهی الارب) (اقرب الموارد). بازیی است. (منتهی الارب) (آنندراج). یکنوع بازی مر تازیان را. غیر منصرف است. (ناظم الاطباء). و رجوع به کتکتی شود
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
بانگ شوات. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دتکته
تصویر دتکته
فرانسوی آشکار ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتکتو
تصویر کتکتو
آویشن
فرهنگ لغت هوشیار