معنی کتلوم - جستجوی لغت در جدول جو

(کَ تَ)

نام محله ای به دودانگۀ هزارجریب مازندران. رجوع به ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 167 شود

(مُ تَ لَوْ وِ)

انتظار و درنگ کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آهسته و با درنگ و شکیبا و صابر. (ناظم الاطباء). رجوع به تلوم شود

(کُ)

جمع واژۀ کلم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جراحتها. (غیاث). خستگیها. جراحتها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلم شود

درنگ کننده

راز نگهدار

((کُ رُ))

ناخوش، بستری

منقار نوک پرنده

منطقه ای دیدنی و مصفا در خطیرکوه سوادکوه

وسیله ای برای درست کردن نخ

شکم بند، چوبی که در قسمت شیروانی ساختمان به کار رود

نام چشمه ای است در قسمت جنوب شرقی کوه دماوند، طویله

مکانی در منطقه ی سوادکوه

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما