- کتع (رَ)
کتع به، برد آنرا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، چستی و چالاکی کردن کسی در کار خود و کوشش نمودن. (از ناظم الاطباء). چستی و شتابی کردن در کار، درترنجیدن و منقبض شدن (در کار) ، از اضداد است، گریختن و سوگند خوردن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، دویدن خر. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
