جدول جو
جدول جو

معنی کتام - جستجوی لغت در جدول جو

کتام
خانۀ کوچک تابستانی از جنس چوب یا حصیر
تصویری از کتام
تصویر کتام
فرهنگ فارسی عمید
کتام
(کَ)
تالار باشد و آن عمارتی است که از چوب و تخته سازند. (برهان). تالاری که از چوب و تخته سازند و آن را در تبرستان ناپار گویند. (آنندراج). تالار را گویند. (فرهنگ جهانگیری). اطاقکی که در جالیزها و مزارع از تخته و شاخۀ درختان و حصیر سازند و آن جایگاه نگهبان مزرعه و جالیز است. (فرهنگ فارسی معین). کتام (در لهجۀ مردم گیلان)
لغت نامه دهخدا
کتام
تراوش ناپذیری کتامه: راز پوش راز نگاهدار اطاقکی که در جالیز ها و مزارع از تخته و شاخه درختان و حصیر سازند و آن جایگاه نگهبان مزرعه و جالیز است
فرهنگ لغت هوشیار
کتام
((کَ))
خانه ای ساخته شده از چوب و تخته. تالار
تصویری از کتام
تصویر کتام
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بتام
تصویر بتام
(پسرانه)
خوشمزه (نگارش کردی: بهتام)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کنام
تصویر کنام
جایگاه حیوانات چرنده و درنده، شبگاه دد و دام، برای مثال چو یک پاس بگذشت درنده شیر / به سوی کنام خود آمد دلیر (فردوسی - ۲/۲۲)، چراگاه، آشیانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کدام
تصویر کدام
کلمۀ استفهام برای پرسش در مورد انتخاب بین دو یا چند چیز، چه کسی؟، چه چیزی؟
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتاب
تصویر کتاب
کاتب ها، نویسندگان، جمع واژۀ کاتب
دبستان، مکتب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتاب
تصویر کتاب
نوشته، اوراق چاپ شدۀ جلد شده، کنایه از قرآن، نامه
کتاب مقدس: کتابی مشتمل بر عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) و کتاب های دیگر از پیامبران بنی اسرائیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلام
تصویر کلام
قول، سخن، سخنی که مفید معنی تام باشد، عبارت یا جمله ای که از مسند و مسند الیه ترکیب شود و دارای معنی باشد
کلام پهلودار: سخن پهلودار
کلام سمین: مقابل غث، کنایه از سخن استوار و محکم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتیم
تصویر کتیم
نهفته، پنهان، مشکی که آب از آن تراوش نکند
فرهنگ فارسی عمید
(کُ)
منسوب است به کتامه که قبیله ای از بربر باشد. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
ناقه مکتام، ناقه ای که دم برندارد وقت باردار شدن و بارش معلوم نگردد. (منتهی الارب). ماده شتری که هنگام آبستنی دم برندارد و بارداری آن معلوم نگردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
پوز بند، توبره شمشیر کند، سالمند تنگدست، اسب کند رو، زبان کند، مردم بیچیز نوعی از کندر صمغ یمنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتال
تصویر کتال
خواربار، گوشت، تنگی زندگی، نیاز بر آمده، نیرومندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعام
تصویر کعام
کعامه دهان بند شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کظام
تصویر کظام
بند بست
فرهنگ لغت هوشیار
گویش نوله گفت فرستاده چون پیران شنید به کردار باد دمان برمید (شاهنامه) سخن سخون گفتار، سخته شناسی (علم کلام) زمین درشت، گل خشک سخن گفتار. یا کلام الهی. کلام باری. یا کلام باری (حق)، گفتار خدا قرآن: (و دانستن تفسیر کلام باری عزشانه و معانی اخبار رسول صلوات الله علیه و آله لازمست. یا کلام جامع. آنست که شاعر در شعر خود نکات اخلاقی و فلسفی آورد و یا از اوضاع زمان سخن گوید چنانکه قوامی گنجوی گوید: (مویم از غم سپید گشت چو شیر دل ز محنت سیاه گشت چو تار)، (این ز عکس بلا کشید خضاب وان ز راه جفا گرفت غبار)، (ترجمه ابیات براون) یا کلام منثور. نثر. یا کلام مستدام. کلام الهی. یا کلام منطوم. نظم شعر: (بدانکه عروض میزان کلام منظوم است)، یا میان کلامتان شکر. چون خواهند در میان سخن دیگری سخن گویند این جمله را بر زبان آرند. یا کلام نرم کردن، سخن سنجیده و نرم گفتن: (گذشت عمر و نکردی کلام خود را نرم ترا چه حاصل از این آسیای دندانست ک) (صائب)، جمله ای که مفید فایده یا خبری باشد بنحوی که چون گوینده خاموش شود شنونده در انتظار نماند. یا کلام لفظی. عبارت از سخن معمولی است که بوسیله ادای حروفی خاص که دلالت بر معانی مخصوصی که در نفس متکلم است میکند، علمی است که متضمن بیان دلایل و حجج عقلی در باب عقاید ایمانی و رد بر مبتدعان و اهل کفر و ضلالت است. توضیح: این علم زاییده بحثها و مناقشاتی است که از اواخر قرن اول هجری میان مسلمانان درباره مسایل اعتقادی از قبیل توحید و تجسیم و جبر و اختیار و ایمان و کفرو امثال آنها در گرفت و چون طرفداران هر یک ازین مباحث محتاج دلایل برای اثبات عقاید خود بودند و هر استدلالی طبعا نتیجه بحثهای عقلانی است ازین راه برای هر دسته اصول و مباحثی فراهم آمد که علم کلام از آنها تشکیل شد، در وجه تسمیه آن اختلافست: بعضی گویند چون قدیمترین مساله ای که در میان مسلمانان راجع بان اختلاف افتاد و بحث و مناقشه در آن شروع شد مساله کلام الله و خلق قرآنست این علم را بسبب تسمیه به اهم بدین نام نامیدند. برخی دیگر گویند از آنجا که مبنای این علم تنها مناظرات نسبت به عقاید است و نظری بعمل در آن علم نیست آنرا کلام گفته اند. گروهی گویند که اصحاب این علم در مسایلی تکلم کرده اند که گذشتگان از تکلم کرده اند که گذشتگان از تکلم آن خود داری کرده اند لذا بدین نام نامیده شده. سخن با فایده که بنفسه کفایت کند، گفته، گفتار، قول، گفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کدام
تصویر کدام
بمعنی چه، کی
فرهنگ لغت هوشیار
بخشنده، جمع کریم، نواخن ها بزرگواری ها ورچ ها، جمع کریم بزرگوار ان بلند همتان: (او چو ذوق راستی دید از کرام بی تکبر راستی را شد غلام) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتوم
تصویر کتوم
راز نگهدار
فرهنگ لغت هوشیار
شتر خاموش شتری که بانگ نکند، کمان بی درز پارسی تازی گشته کتیم مشک یا خیکی که از آن نتراود مشکی که آب از آن تراوش کند
فرهنگ لغت هوشیار
اوراق چاپ شده جلد دار جمع کاتب، نگاشتن لفظ بحروف هجاء در چیزی، دبستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتاف
تصویر کتاف
کت درد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتام
تصویر قتام
گرد خاک، سیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
نباتی است بقدر ذرعی ساق و برگش باریک و گلش لاجوردی است و پوست وی را همچون پنیه ریسند و جامه اش معتدل است در گرمی و سردی و خشکی باندام نچسبد و رافع حرارت و باعث تقلیل خوی است
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی روشن، روشنگر، رده بندیک، شسته و رفته پوشنده، پوشیده نهفته پنهان کننده پوشنده، سرپوش رازدار، نهفته مستور: سرکاتم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتام
تصویر شتام
بسیار دشنام دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستام
تصویر ستام
یراق و زین اسب، لگام، دهنه و سر افسار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ختام
تصویر ختام
پایان کار، سرانجام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حتام
تصویر حتام
تاکی، تا چند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رتام
تصویر رتام
شکسته ریزه شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنام
تصویر کنام
آشیانه وحوش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کلام
تصویر کلام
سخن، گفتار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کتاب
تصویر کتاب
نسک، ماتیکان، نوشتار
فرهنگ واژه فارسی سره