کافور، ماده ای است که از درخت کافور گرفته میشود و برای تقویت قلب و مراکز عصبی به کار میرود، بطور طبیعی از چین و ژاپن و فورمز بدست می آید واز آن در نگهداری منسوجات استفاده میشود و مصرف دارویی هم دارد، امروزه کافور مصنوعی را از جوهر تربانتین درست میکنند، رجوع به کافور در این لغت نامه شود، و رجوع به ص 160 کارآموزی داروسازی دکتر جنیدی شود
کافور، ماده ای است که از درخت کافور گرفته میشود و برای تقویت قلب و مراکز عصبی به کار میرود، بطور طبیعی از چین و ژاپن و فورمز بدست می آید واز آن در نگهداری منسوجات استفاده میشود و مصرف دارویی هم دارد، امروزه کافور مصنوعی را از جوهر تربانتین درست میکنند، رجوع به کافور در این لغت نامه شود، و رجوع به ص 160 کارآموزی داروسازی دکتر جنیدی شود
کامیاب و فیروزمند. بهره مند و بختیار. (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). کامیاب. کامروا. (شعوری ج 2 ص 238) : بسکه با لطف و کرم شد نامور در جهان نبود نظیرش کامور. میرنظمی (از آنندراج). در فرهنگ ناظم الاطباء معنی موافق آرزو، بر حسب میل نیز دارد، اما ظاهراً استوار نیست و کاموری باید بدین معنی باشد. رجوع بکاموری شود
کامیاب و فیروزمند. بهره مند و بختیار. (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). کامیاب. کامروا. (شعوری ج 2 ص 238) : بسکه با لطف و کرم شد نامور در جهان نبود نظیرش کامور. میرنظمی (از آنندراج). در فرهنگ ناظم الاطباء معنی موافق آرزو، بر حسب میل نیز دارد، اما ظاهراً استوار نیست و کاموری باید بدین معنی باشد. رجوع بکاموری شود
لقب جد اسحاق بن ابراهیم بن کامجر المروزی الکامجری معروف به اسحاق بن ابی اسرائیل و لقب پسر او محمد بن اسحاق بن ابراهیم بن کامجرالکامجری است که ساکن بغداد بودو در 239 ه. ق. وفات یافت. (لباب الانساب ج 2 ص 23)
لقب جد اسحاق بن ابراهیم بن کامجر المروزی الکامجری معروف به اسحاق بن ابی اسرائیل و لقب پسر او محمد بن اسحاق بن ابراهیم بن کامجرالکامجری است که ساکن بغداد بودو در 239 هَ. ق. وفات یافت. (لباب الانساب ج 2 ص 23)