جدول جو
جدول جو

معنی کامالدل - جستجوی لغت در جدول جو

کامالدل
(دُ)
مراسم مذهبی که در اوایل قرن یازدهم میلادی بوسیلۀ سن روموآلد در کامالدلی نزدیک فلورانس پایه گذاری شد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بیونانی شبرم است و گفته اند ماذریون است، (فهرست مخزن الادویه)، و رجوع به کامالاون شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
یهودی عضو محکمۀ جنائی بیت المقدس، یکی از بزرگان ربانیون (قرن اول)
لغت نامه دهخدا
گرد خیلی نرم قرمزرنگی است که از غدد و کرک هائی که سطح میوۀ گیاهی را پوشانده تشکیل میگردد، گیاه مزبور نهال کوچکی است که در تمام نواحی گرمسیر آسیا میروید، در حقیقت گرد کامالا میوه را محفوظ میدارد، کامالا یکنوع رنگی است که از پنج قرن قبل از میلاد مسیح توسط هندیها برای ساختن ابریشم بکار میرفته است ولی خواص ضدکرم آن فقط از 1841 میلادی ببعد شناخته شده است، قسمت مؤثر کامالا به Rotlerine موسوم است و از مشتقات Phloroglucine می باشد عصارۀ مزبور باعث تحریک عضلات صاف و فلج و یا توقف حرکات و انقباضهای عضلات مخطط می شود و در روی سلسلۀ اعصاب مرکزی دارای خواص سمی میباشد، کامالا را بعنوان دافع کرم وتنیا بکار می برند، در سگ خیلی مؤثر می باشد و تمام کرمهای این حیوان را دفع میکند، کامالا دارای خواص مسهلی است و ارزان قیمت هم میباشد، کامالا را بشکل بل - الکتوئر مخلوطبا آب و یا شیر و یا بشکل گرد میدهند، بعضی توصیه میکنند قبل از تجویز گرد کامالا دو روز آن را در الکل خیس کنند، معمولاً بعد از تجویز آن احتیاجی به دادن مسهل نیست، (درمان شناسی دکتر عطائی ج 1 ص 406 و 407)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کامالاد
تصویر کامالاد
لاتینی قنبیل بنگرید به قنبیل
فرهنگ لغت هوشیار