جدول جو
جدول جو

معنی کامارا - جستجوی لغت در جدول جو

کامارا
دماغه ای است مرتفع، در حدود شرقی جزیرۀسن تروپه در مدیترانه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کامگار
تصویر کامگار
(پسرانه)
کامکار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کامکار
تصویر کامکار
(پسرانه)
کامروا، موفق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تامارا
تصویر تامارا
(دخترانه)
کاملا جستجو کن، کاملترین، نام حاکم گرجستان و دختر گیورکی سوم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سامیرا
تصویر سامیرا
(دخترانه)
سمیرا، زن بزرگوار، نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است، وسیله ای که با آن حجامت می کنند، نام محلی در نزدیکی مکه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهارا
تصویر شاهارا
(پسرانه)
حافظ شبهای روزه داران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کامران
تصویر کامران
(پسرانه)
آنکه در هر کاری موفق است، چیره، مسلط
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کامیار
تصویر کامیار
(پسرانه)
کامیاب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کاملیا
تصویر کاملیا
(دخترانه)
گلی درشت و زیبا به رنگ سفید و صورتی که در بهار ظاهر می شود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کامروا
تصویر کامروا
(پسرانه)
آنکه خواسته و آرزویش رسیده است، موفق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کامروا
تصویر کامروا
کسی که به مراد و مقصود خود رسیده، کسی که به کام دل زندگی کند، کامیاب، خوشبخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امارات
تصویر امارات
اماره ها، نشانه ها، جمع واژۀ اماره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امارات
تصویر امارات
امارت ها، ولایت ها، جمع واژۀ امارت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کامران
تصویر کامران
عیاش، خوش گذران، خوشبخت، کامکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کامکار
تصویر کامکار
کامروا، کامران، موفق، خوشبخت
فرهنگ فارسی عمید
گرد خیلی نرم قرمزرنگی است که از غدد و کرک هائی که سطح میوۀ گیاهی را پوشانده تشکیل میگردد، گیاه مزبور نهال کوچکی است که در تمام نواحی گرمسیر آسیا میروید، در حقیقت گرد کامالا میوه را محفوظ میدارد، کامالا یکنوع رنگی است که از پنج قرن قبل از میلاد مسیح توسط هندیها برای ساختن ابریشم بکار میرفته است ولی خواص ضدکرم آن فقط از 1841 میلادی ببعد شناخته شده است، قسمت مؤثر کامالا به Rotlerine موسوم است و از مشتقات Phloroglucine می باشد عصارۀ مزبور باعث تحریک عضلات صاف و فلج و یا توقف حرکات و انقباضهای عضلات مخطط می شود و در روی سلسلۀ اعصاب مرکزی دارای خواص سمی میباشد، کامالا را بعنوان دافع کرم وتنیا بکار می برند، در سگ خیلی مؤثر می باشد و تمام کرمهای این حیوان را دفع میکند، کامالا دارای خواص مسهلی است و ارزان قیمت هم میباشد، کامالا را بشکل بل - الکتوئر مخلوطبا آب و یا شیر و یا بشکل گرد میدهند، بعضی توصیه میکنند قبل از تجویز گرد کامالا دو روز آن را در الکل خیس کنند، معمولاً بعد از تجویز آن احتیاجی به دادن مسهل نیست، (درمان شناسی دکتر عطائی ج 1 ص 406 و 407)
لغت نامه دهخدا
(گُ ءِ)
حاکم نشین ناحیۀ آویرن به ایالت میلو در منطقۀ دوردو 1320 تن سکنه دارد. و منابع معدنی اش معروف است
لغت نامه دهخدا
شهری است از اتحاد جماهیر شوروی کنار رود خانه ولگا دارای 760000 تن سکنه است، بندری است تجارتی و صنعتی و اکنون به آن کویبیکف گویند
نام رودخانه ای است که رود کن کای بدان میریزد، (ایران باستان ص 583)
لغت نامه دهخدا
نام قومی ساکن ساحل غربی آفریقای جنوبی، میان 19 و 22 درجه عرض جنوبی، (از قاموس الاعلام ترکی)، رجوع به داماراس شود
لغت نامه دهخدا
فرانسوی بر گرفته از نام ایتالیایی کشیش که این درختچه یا گلبن را از آسیا به اروپا برده کتنجک از گیاهان درختچه ایست زینتی از خانواده چای که جزو تیره پنیرک میباشد. برگها یش بیضی و شبیه برگ چای است و گلهایش خوشرنگ و زیبا است. در حدود 14 گونه از این گیاه شناخته شده که در جنوب و مشرق آسیا بفراوانی کشت میشوند. این گیاه همیشه سبز است و گلهایش درشت و زیبا برنگها سفید یا صورتی و یا قرمز است. گونه ژاپنی این گیاه در سال 1749 م. باروپا برده شده و امروز در آنجا بخصوص در فرانسه و ایتالیا بفراوانی کشت و تربیت میشود کاملیه قاملیا
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که هر چه بخواهد برایش مهیا شود و کسی که در عشرت است، بهره مند، کامیاب در هر عزم
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که بمراد و مقصود رسیده آنکه بکام دل زندگی کند کامیاب مقابل نا کام: (نا کسان پیشگاه و کامروا فاضن دور مانده وین عجب است) (جامع الحکمتین)، عیاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کامکار
تصویر کامکار
کامروا کامران، سعید سعادتمند خوشبخت: (در چرند اب تبریز بشرف سجده شهریار کامکار کامیاب مشرف شدند)، موفق، عشرت طلب عیاش، جانور شکاری (سباع و طیور)، مطبوع ذایقه: (شیرینیها گوناگون و شیراز های نظیف و ریچار های لطیف و کامه ای کامکار. ) (ترجمه محاسن اصفهان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کامالاد
تصویر کامالاد
لاتینی قنبیل بنگرید به قنبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کامکاری
تصویر کامکاری
کامروا یی کامرا نی، توفیق موفقیت: (همه مهتران را بدان جا نگاشت نگر تا چنین کامکاری که داشت ک) (دقیقی. گشتاسب نامه برگزیده شعر م. معین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کامگار
تصویر کامگار
نایل بمقصود، دلشاد، مقبل، سعادتمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امارات
تصویر امارات
فرمانروائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاموری
تصویر کاموری
کامیابی کامرا نی، توفیق فیروز مندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کامیار
تصویر کامیار
بهره مند، کامیاب، آنکه بارزوی خود رسید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاباره
تصویر کاباره
میخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خامالا
تصویر خامالا
یونانی بژ مهره (حرباء)، مازریون از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاماراد
تصویر کاماراد
فرانسوی به روسی رفته یار همکار همخانه
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی هشت و نه گونه ای از منگیا (قمار برهان) نوعی از بازی با ورق که بین یک بانکدار و عده ای بازی کن انجام شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امارات
تصویر امارات
((اِ))
جمع اماره (امارت)، ولایت ها، فرمانفرمایی ها، سرداری ها
فرهنگ فارسی معین
بزی که برای نخستین باز زاییده باشد
فرهنگ گویش مازندرانی