جدول جو
جدول جو

معنی کالسید - جستجوی لغت در جدول جو

کالسید
شهری بوده است به یونان، (ایران باستان ج 1 ص 788)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اتاقکی چرخ دار برای حمل مسافر که توسط یک یا چند اسب کشیده می شود، وسیلۀ نقلیۀ کوچک چرخ دار برای حمل نوزادان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
ویژگی آثار متعلق به مکتب کلاسیسم مثلاً نمایشنامۀ کلاسیک، ویژگی آثار ادبی و هنری دوران های گذشته مثلاً ادبیات کلاسیک، ویژگی هر آنچه به مدرسه و دانشگاه مربوط است، درسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارسید
تصویر نارسید
نارس، نابالغ، برای مثال کس اندر جهان کودک نارسید / بدان شیرمردی و گردی ندید (فردوسی - ۱/۲۷۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کالیده
تصویر کالیده
آشفته، شوریده، ژولیده، درهم شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کالیدن
تصویر کالیدن
درهم شدن، آشفته شدن، ژولیده شدن، گریختن، دور شدن، برای مثال ز کالیدن یک تن از رزمگاه / شکست اندر آید به پشت سپاه (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۸۹)
فرهنگ فارسی عمید
شبه جزیره ای است بین خلیج سالونیک و اورفانی، و معادن آن معروف است
لغت نامه دهخدا
شهری است به یونان که 18000 تن سکنه دارد، پایتخت قدیم جزیره ابوئا بود که امروز آن را اگریپو مینامند، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فالسیت
تصویر فالسیت
نیماسبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جالسین
تصویر جالسین
جمع جالس، نشستگان
فرهنگ لغت هوشیار
در هم شده آشفته پریشان گشته ژولیده: موی کالیده، گریخته فراری، مغلوب مقهور، گرد و خاک نشسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالیدن
تصویر کالیدن
درهم شدن، آشفتن، ژولیدن
فرهنگ لغت هوشیار
فلزی است دو ظرفیتی که اکثر املاحش غیر محلولند. این فلز در طبیعت بصورت گچ و مرمر و گل سفید فراوان است و اغلب آنرا از تجزیه الکتریکی کلرورد و کلسیم بدست میاوردند. این فلز از سرب نرم تر ولی از سدیم سخت تر است و در هوا فاسد میشود و بهمین جهت آنرا در نفت یا روغن نگاه میدارند. با اکسیژن و کلرو گوگرد بشدت ترکیب میشود و مانند سدیم آب را تجزیه میکند و ئیدرات کلسیم میدهد. از املاح فراوان این فلز یکی کربنات کلسیم است که بصورت سنگها آهکی و سنگ مرمر و گل سفید (گل گیوه) در طبیعت بسیار فراوان میباشد. دیگر سولفات کلسیم است که آن هم بصورت گچ و آلباتر در طبیعت فراوان است کالسیوم
فرهنگ لغت هوشیار
یک نوع وسیله نقلیه روپوشنده که دارای چهار چرخ است و بوسیله دو اسب یا بیشتر حرکت میکند
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی ترادادی، دیرینه، پیشینیان پیشگامان، آموزیک آنچه در کلاسها بکار رود کلاسی درسی: کتاب کلاسیک، آنچه مربوط بدوره یونان وروم قدی یا مولفان بزرگ قرن 17 م. است: زبانها کلاسیک تاتر کلاسیک - 3. 2 آنچه بمنزله نمونه و سر مشق در طبقه خود بکار رود. یا ادبیات کلاسیک. آنچه در کلاسها بکار رود، کلاسی، درسی
فرهنگ لغت هوشیار
نرسیده (میوه) نارس، نابالغ (کودک) اندک سال: کس اندر جهان کودکی نارسید بدین شیر مردی و گردی ندید. (شا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالیست
تصویر کالیست
فرانسوی آهکین
فرهنگ لغت هوشیار
((لِ کِ))
اتاقکی که دارای چهار چرخ می باشد و به وسیله یک اسب یا بیشتر حرکت می کند، چهارچرخه ای که برای حمل و نقل کودک شیرخواره به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
((کِ))
آن چه که معمول و رایج است و جدید نیست، هر نوشته و اثر هنری که مطابق اصول و قواعد معمول قدیم باشد، فراگیری دانش یا فنی از طریق مدرسه و دانشگاه، به عنوان یک مکتب ادبی، شامل همه مکاتب ادبی پیش از قرن هفدهم فرانسه می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کالیده
تصویر کالیده
((دِ))
درهم شده، آشفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کالیدن
تصویر کالیدن
((دَ))
آشفته شدن، ژولیده شدن، گریختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
Classic, Classical, Classically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
classique, classiquement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
클래식 , 고전적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
klasik, secara klasik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
क्लासिक , पारंपरिक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
klassiek
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
classico, classicamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
класичний , класично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
clásico, clásicamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
классический , классически
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
klasyczny, klasycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
klassisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
clássico, classicamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کلاسیک
تصویر کلاسیک
קלאסי , בצורה קלאסית
دیکشنری فارسی به عبری