جدول جو
جدول جو

معنی کافرمژه - جستجوی لغت در جدول جو

کافرمژه
(فِ / فَ مُ ژَ / ژِ)
مجازاً سیاه چشم. سیاه مژگان:
چه ستم کرد علی نرگس کافرمژه ای
که بجز نالۀ بت در دل ناقوس نبود.
میانی ناصرعلی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کافرمژه
((~. مُ ژِ))
مجازاً، سیاه چشم
تصویری از کافرمژه
تصویر کافرمژه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کافرانه
تصویر کافرانه
از روی کفر و بی دینی مانند کافران مثلاً چهرۀ کافرانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کافره
تصویر کافره
کافر، بی دین، منکر خداوند، زندیق، زندیک، ناپاک دین، ملحد، ناخدا
فرهنگ فارسی عمید
(فِ / فَ نَ / نِ)
مانا بکافر. ملحدانه. از روی کفر و بیدینی و الحاد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است در ناحیۀ رودبار تهران که در اطراف آن معادن زغال سنگ و آهن موجود است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 354 و جغرافیای اقتصادی ص 39 و 230)
لغت نامه دهخدا
(فِ ی یَ)
بنائی است در مراغه از آثار هولاکوخان. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 172)
لغت نامه دهخدا
(فِ رَ)
مؤنث کافر. رجوع به غدار، جحود و کافر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کافر مژه
تصویر کافر مژه
سیاه چشم سیاه مژگان: (چه ستم کرد علی، نرگس کافر مژه ای که بجز ناله بت در دل نا قوس نبود) (میانی ناصر علی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافرانه
تصویر کافرانه
مانند کافران ملحدانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافره
تصویر کافره
مونث کافر
فرهنگ لغت هوشیار
کشت کننده، کسی که کار کشاورزی کند، کشت می کنم
فرهنگ گویش مازندرانی
کافر کتمان کننده ی حقیقت
فرهنگ گویش مازندرانی