جدول جو
جدول جو

معنی کاغذدوائی - جستجوی لغت در جدول جو

کاغذدوائی
(غَ ذِ دَ)
کاغذ کبودی است که عطاران در ولایت دوا در آن پیچند و در کاغذ سفید شگون نمیدانند. (آنندراج) :
گر نسخه های شعرم از کاغذ کبود است
خالی ز حکمتی نیست چون کاغذ دوایی.
مخلص کاشی (از آنندراج).
، نسخۀ حکیمان. (آنندراج). نسخۀ پزشک
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ ذِ هََ)
کاغذی باشد که اکثر طفلان به ریسمان بسته به هوا سر دهند. (آنندراج). بادبادک:
به باد رفتۀ طفلی است گرد هستی من
که نامه های مرا کاغذ هوائی کرد.
میرزا جلال اسیر.
زاهد ز خفت عقل خود رابرد به معراج
گر ریسمان دهندش چون کاغذ هوائی.
مخلص کاشی
لغت نامه دهخدا