جدول جو
جدول جو

معنی کاسلس - جستجوی لغت در جدول جو

کاسلس(لِ)
اسم یونانی جوز است. (تحفۀ حکیم مؤمن). کاسلیس. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حیلی مغالط، موسوم به مارس و ملقب به ثاسلس یکی از اطباء یونانی و از اصحاب حیل. او عقیده داشت که طب نه بر تجربه است و نه بر قیاس بلکه بر حیله است. و افلاطون کتب وی و شاگردان او را بسوخت
فرزند ابقراط طبیب یونانی
یکی از شاگردان برمانیدس طبیب یونانی است
لغت نامه دهخدا
به یونانی اسم جوز است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
نام چند شاهزادۀ اسپانیائی: 1- کارلس (دن) معروف به اطریشی فرزند فیلیپ دوم. وی ضد پدرش فتنه انگیخت و سبب مرگ او گردید. 2- کارلس (دن) فرزند شارل چهارم، وی کوشیدتاج ’ایزابل’ را تصاحب کند. (1788- 1855 میلادی). 3- کارلس (دن) فرزند کوچک شارل چهارم متولد در ’لایباش’ وی مدعی تاج و تخت اسپانیا بود. (1848- 1909 میلادی)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه، در 17500 گزی خاور هشتیان، 95هزارگزی باختر ارابه رو حماملر به قولونجی، دره و سردسیر مالاریائی و دارای 46 تن سکنه است، آب از چشمه دارد، محصول آن غلات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی آن جاجیم بافی است وراه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(اَ لَ)
نعت تفضیلی از سلس. سلیس تر
لغت نامه دهخدا
(سِ)
سست و کاهل. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاسیس
تصویر کاسیس
فرانسوی انگور سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسلس
تصویر اسلس
سلیس تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسل
تصویر کاسل
سست و کاهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسل
تصویر کاسل
((س))
سست و کاهل
فرهنگ فارسی معین
کاسه لیس، چاپلوس
فرهنگ گویش مازندرانی