جدول جو
جدول جو

معنی کازریسک - جستجوی لغت در جدول جو

کازریسک
(زِ)
نام دانه هایی ریز معروف به مخلصه که در ترکی آن را گیاه نوروزی گویند. (از لسان العجم شعوری ج 2 ص 248)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ سَ)
نوعی جامه است:
و ارمک سزای حقی و سقرلاط
از ابریسک و کمخای خطائی.
نظام قاری.
دامن ابریسکی ّ شیرکی
هست چون این لاجوردی دایره.
نظام قاری
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان رستاق بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر واقع در6هزارگزی شمال باختری خلیل آباد. یک هزارگزی شمال شوسۀ عمومی کاشمر به بردسکن. جلگه و گرمسیر و سکنه آن 687 تن است. قنات دارد محصول آن غلات و بنشن و میوه جات و انار و انجیر و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان منگور بخش حومه شهرستان مهاباد، در 38500گزی جنوب باختری شوسۀ مهاباد، 19500گزی جنوب باختری شوسۀ مهاباد به سردشت، کوهستانی، سردسیر و سالم و سکنۀ آن 120 تن است، آب از رود خانه بادین آباد، دارد، محصول آن غلات و توتون و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا