جدول جو
جدول جو

معنی کارپذیرنده - جستجوی لغت در جدول جو

کارپذیرنده
(تِ خَ کَ)
قبول کننده کار و شغل، متولی. (دهار)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شِ هََ دَ / دِ)
دوباره قبول کننده. پذیرنده. منفعل شونده:
طبع خلیفه قدری گرم گشت
بازپذیرندۀ آزرم گشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(بَ)
کسی که غدر پذیرد. کسی که فریب خورد:
بپذیر نصیحت، بطلب حکمت دین را
ای غدرپذیرنده از این گنبد غدّار.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(دَرْ شِ)
ناپذیر. ناپذیرا. نپذیرنده. مقابل پذیرنده
لغت نامه دهخدا
تصویری از کار پذیرنده
تصویر کار پذیرنده
قبول کننده کار و شغل، متولی (دهار)، منفعل اثر پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپذیرنده
تصویر ناپذیرنده
ناپذیر ناپذیرا
فرهنگ لغت هوشیار