- کاروانسالار (کارْ / رِ)
قافله باشی. قافله سالار:
ضمیرش کاروانسالار غیب است
توانا را ز دانائی چه عیب است.
نظامی.
تیز در ریش کاروانسالار
گر بدان ره رود که خر خواهد.
سعدی (از هزلیات)
ضمیرش کاروانسالار غیب است
توانا را ز دانائی چه عیب است.
نظامی.
تیز در ریش کاروانسالار
گر بدان ره رود که خر خواهد.
سعدی (از هزلیات)
