جدول جو
جدول جو

معنی کارمنییک - جستجوی لغت در جدول جو

کارمنییک(مُ)
موضعی در جنوب هند از سنکهت. (تحقیق ماللهند ص 154)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
عمل کارمند. داشتن شغلی در دستگاهی. عضویت اداره
لغت نامه دهخدا
(رِ)
خصله. (دهار). معروف. حسنه
لغت نامه دهخدا
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
موظّفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
Clerkship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
secrétariat
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
Büroarbeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
事務職
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
secretariado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
کلرک شپ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
কর্মচারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
งานสำนักงาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
kazi ya ofisi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
memurluk
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
מזכירות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
职员工作
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
praca biurowa
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
사무직
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
क्लर्की
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
klerkship
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
impiego in ufficio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
oficina
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
канцелярська робота
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
канцелярская работа
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کارمندی
تصویر کارمندی
pekerjaan kantor
دیکشنری فارسی به اندونزیایی