جدول جو
جدول جو

معنی کارلس - جستجوی لغت در جدول جو

کارلس
(لُ)
نام چند شاهزادۀ اسپانیائی: 1- کارلس (دن) معروف به اطریشی فرزند فیلیپ دوم. وی ضد پدرش فتنه انگیخت و سبب مرگ او گردید. 2- کارلس (دن) فرزند شارل چهارم، وی کوشیدتاج ’ایزابل’ را تصاحب کند. (1788- 1855 میلادی). 3- کارلس (دن) فرزند کوچک شارل چهارم متولد در ’لایباش’ وی مدعی تاج و تخت اسپانیا بود. (1848- 1909 میلادی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاررس
تصویر کاررس
آنکه به کاری برسد، کسی که به کاری رسیدگی می کند
فرهنگ فارسی عمید
نام کوهی که معبد معروف بودائی بالای آن واقع است و سابقاً ’کارلی’ خوانده میشد، (از یشتها، تفسیر استاد پورداود ج 2 ص 32)
لغت نامه دهخدا
امپراطور روم که امپراطوری او پس از قتل ’پروبوس’ توسط سربازان اعلام گردید وی جهانداری فعال و مجرب بودو از سال 282 تا 283 میلادی حکومت کرد، کریستن سن نویسد:در زمان سلطنت وهرام دوم (293 - 276 میلادی) پسر وهرام اول مجدداً جنگ ایران و روم درگرفت، کاروس قیصر روم تا تیسفون پیش آمد اما در اثر مرگ ناگهانی او رومیان عقب نشستند و در سال 283 معاهده منعقد شد که بموجب آن ارمنستان و بین النهرین بتصرف رومیان درآمد، واگذاری این دو ایالت از طرف شاهنشاه در وقتی که دشمن ضعیف شده بود بی علت نبود زیرا که در این وقت خبر طغیان خطرناکی را در مشرق کشور شنید و مجبور به مصالحه با رومیان گردید، (ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 252)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
آنکه بکار رسد. کسی که کار راه اندازد
لغت نامه دهخدا
(لِ)
اسم یونانی جوز است. (تحفۀ حکیم مؤمن). کاسلیس. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
نام دهاتی در سه راه اسکندر بین شوش و همدان بروایت دیودور. (از ایران باستان ج 2 ص 1901)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
شهری به بین النهرین بر ساحل خابور و این همان حران امروزی است و اشکانیان در 53 قبل از میلاد در این جا کراسوس را شکست دادند
لغت نامه دهخدا
کارلشتاد، شهری از کشور سوئد در ساحل ’ونر’ دارای 21000 سکنه، استقلال ’نروژ’ در اینجا شناخته شده (1905 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(کْ / کِ رُ)
بندر نظامی کشور سوئد در ساحل ’بالتیک’، دارای 26000 سکنه
لغت نامه دهخدا
درآلمانی ’کارلسرو’، شهری از کشور آلمان، کرسی ناحیۀ ’باد’ پائین جنگل سیاه، دارای 252900 سکنه، (از دایرهالمعارف کیه چ 1975)
لغت نامه دهخدا
(لُ سِ اَوْ وَ)
فرزند لوئی اول پادشاه ’پرتقال’ و ’ماری پیا’ متولد در لیسبن (لشبونه) در سال 1863 میلادی وی به سال 1889بپادشاهی پرتقال رسید و به سال 1908 مقتول گردید
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاررس
تصویر کاررس
((رَ یا رِ))
کسی که به کارها برسد، آن که کارزار راه اندازد
فرهنگ فارسی معین
لبه ی پارچه یا هر چیز بافتنی
فرهنگ گویش مازندرانی