جدول جو
جدول جو

معنی کادوم - جستجوی لغت در جدول جو

کادوم
کدام
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کادو
تصویر کادو
آنچه برای ابراز دوستی، تشکر یا تبریک به کسی داده می شود، پیشکش، هدیه
فرهنگ فارسی عمید
(کُ)
جمع واژۀ کدم. (اقرب الموارد). رجوع به کدم شود
لغت نامه دهخدا
مصحف یا یونانی شدۀ تالوش که در قرون بعد طالش یا (تالش) شده است، (ایران باستان ص 1129، 1130، 1389)، قومی که در زمان باستان بس انبوه بودند ودر کوهستان شمالی ایران نشیمن داشتند و چون بارها به گردنکشی برخاستند و با پادشاهان هخامنشی از در نافرمانی درآمدند از اینجا نام ایشان در تاریخها آمده وامروز مترجمان کادوش را که تلفظ صحیح آنست ’کادوسی’نویسند، جایگاهی که برای کادوشان در تاریخها یاد کرده اند امروز منطبق با جایگاه تالشان میباشد، (برهان قاطع چ معین حاشیۀ لغت ’تالش’ از مقالات کسروی ج 1 ص 180 و نامهای شهرها و دیهها تألیف وی دفتر یکم)
لغت نامه دهخدا
حاکم نشین ناحیۀ ’هت گارون’ اروندیسمان تولوز، سکنه 718 تن
لغت نامه دهخدا
(کُ)
کوتاه بالا. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج، کرادیم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
کوتاه بالا. (منتهی الارب) (آنندراج). کوتاه و کوتاه بالا. (ناظم الاطباء). قصیر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
هدیه. تحفه. سوقات که بدوستان دهند
لغت نامه دهخدا
(اَ وَ)
نعت تفضیلی از دوام. بادوام تر. بدوام تر. پایدارتر. پیوسته تر. دائم تر: و تبین لها بأنها فی احسن الاحوال و اطیب اللذات و ادوم السرور. (رسائل اخوان الصفا)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
لفظ بومی استرالیایی، سگ وحشی استرالیایی شبیه به روباه ولی بزرگترو قویتر از آن پاهایش کوتاه و پوستش خرمایی و پشتش سیاه است و طعمه خود (خرگوش، گوسفند و مرغ خانگی) را بیشتر در شب شکار میکند. (دائره المعارف فارسی)
سرپوش دو قطعۀ انجیر، یکی از منازل بنی اسرائیل که در نزدیکی نهر ارنون بود. و امکان دارد که همان بیت دبلاتایم باشد. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کدوم
تصویر کدوم
گزنده نیشدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مادوم
تصویر مادوم
از مادوم تازی نانخورش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کادو
تصویر کادو
تحفه، سوغات، هدیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کادو
تصویر کادو
((دُ))
پیشکش، هدیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کادو
تصویر کادو
ارمغان، پیشکش
فرهنگ واژه فارسی سره
ارمغان، تحفه، هدیه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
زالو
فرهنگ گویش مازندرانی
کدامین
فرهنگ گویش مازندرانی
کدام
فرهنگ گویش مازندرانی
بادام
فرهنگ گویش مازندرانی
کدام یک
فرهنگ گویش مازندرانی