- کاداء
- سختی، ستم، اندوه، شب تار، پرهیز
معنی کاداء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کنیزک، زن گول
گدامنشی، زفتی (بخل)
اندوه، افسرده دل زن
میانه آسمان، دستاس آسیای دستی، شکمدار: مرد
کنیز
گزاردن به جا آوردن، رساندن، پس دادن بازپرداخت، نیک گفتن (حسن الاداء) گزاردن بجاآوردن پرداختن دینی که شخص فرض و زم است، ناز کرشمه خوش حرکاتی معشوق
بیابان
به جا آوردن، انجام دادن