جدول جو
جدول جو

معنی کاحصه - جستجوی لغت در جدول جو

کاحصه
(حِ صَ)
مؤنث کاحص. ج، کواحص. (ناظم الاطباء). رجوع به کاحص شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حِ بَ)
کثیره. (منتهی الارب). دراهم کاحبه، درهمهای بسیار و کذلک غیرها من الاشیاء. (ناظم الاطباء) ، آتش بلندشعله. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
نعت فاعلی از کحوص. زنندۀ بپای خود، نشان محو شونده. ج، کواحص: اطلال ٌ کواحص، آثار خانه محو و ناپدید. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا