- کاترین (دخترانه)
- پاک، بی آلایش
معنی کاترین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اقلیت
پست ترین، بی ارزش ترین، کوچک ترین، عنوانی که گوینده برای تواضع به خود می دهد، حقیر مثلاً این کمترین چندین بار عارض خدمت شدم
جمع کاتب، نویساران جمع کاتب درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
دروندان بیدینان ناگروایان پوشانندگان، جمع کافر، درووندان بیدینان ناگروایان پوشانندگان، جمع کافر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
کمتر از همه، اندک ترین
mínimo
am wenigsten
najmniejszy
наименее
найменший
mínimo
le moindre
minimo
minst
सबसे कम
paling sedikit
הכי פחות
最も少ない
kidogo zaidi
น้อยที่สุด
সবচেয়ে কম
کم ترین
لقب مشاوران مخصوص امپراتوران روم
رقاصه، رقصنده باله
لایق تحسین
یکی از ئیدراتهای کربن که فرمول کلی آن مانند نشاسته است ولی مولکول آن کوچکتر و در هم پیچیدگی آن کمتر است