جدول جو
جدول جو

معنی کائیس - جستجوی لغت در جدول جو

کائیس
دهی از دهستان شهر ویران، بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در بیست ویک هزارگزی شمال خاوری مهاباد و شش هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به ارومیه، جلگه با هوای معتدل مالاریائی، سکنه 121 تن، زبان کردی، آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات، توتون، چغندر، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

روسپی معروف یونانی که اسکندر را به آتش زدن تخت جمشید (پرس پلیس) تشویق کرد، دیودور گوید: اسکندر جشن فتوحات خود را گرفته قربانیها برای خدایان کرد و ضیافتهای درخشان داد، زنان بدعمل در این جشن حضور داشتند و بلهو و لعب مشغول بودند، در این وقت، که همه سر گرم می گساری بودند و صدای عربده های مستی در اطراف پیچیده بوده یکی از زنان مزبور، که تائیس نام داشت و در آتیک تولد یافته بود، گفت یکی از مهمترین کارهای اسکندر در آسیا که باعث فخر ونام نیکش خواهد بود این است، که با من و رفقایم براه افتاده قصر را آتش زند و در یک لحظه بدست زنان این آثار نامی و معروف پارسیها را نیست و نابود کند، این سخن در مغز جوانان، که به اداره کردن خود قادر نبودند، اثر غریبی کرد یکی از آنها فریاد زد، من پیش آهنگ این کار خواهم شد، مشعل ها را باید روشن کرد و از توهینی که بمعابد یونان شده، انتقام کشید دیگران دست زده فریاد برآوردند که فقط اسکندر لایق این کار پر افتخار است اسکندر برخاست و روانه شد و تمام مدعوین ازطالار قصر خارج گشته به ’باکوس’ (خداوند شراب به عقیده یونانیها) وعده کردند که بشکرانۀ ظفریابی رقصی برای او بکنند، پس از آن فوراً مشعل های زیاد حاضر کردند و اسکندر مشعلی بدست گرفته در سر این جماعت مست، که هادیش تائیس بوده قرارگرفت، حرکت دسته با آوازهای زنان بدعمل و نغمات نی شروع شد اول پادشاه و بعد از او تائیس مشعلهائی در قصر انداختند و دیگران از آنها پیروی کردند و چیزی نگذشت که تمام قصر یک پارچه آتش شد، در اینجا ’دیو دور’ گوید خیلی غریب است ! توهینی که خشایارشا بشهر آتن کرد، و ارگ آنرا آتش زد، انتقامش را پس از سالهای متمادی زنی، که نیز آتنی بوده کشید، (ایران باستان ج 2 صص 1423- 1424)، پلوتارک مورخ یونانی تائیس را معشوقۀ بطلمیوس معروف مؤسس سلسلۀ بطالسۀ مصر میداند
لغت نامه دهخدا
یکی از قدیمی ترین شهرهای مصر قدیم که در دلتای نیل در مشرق دمنهور قرار داشت، صنعت پارچه های کتانی این شهر مشهور بود و معبد معروفی برای الهۀ ’نیت’ حامی و خداوند این صنعت در سائیس بناکرده بودند که هرودوت از آن دیدن کرد، فنیقی ها در دورۀ سلسلۀ هجدهم و اهالی لیبی در دورۀ سلسلۀ بیستم فراعنه، نمایندگیهای تجارتی در سائیس تأسیس کردند، سپس همین مهاجرین امرای سائیس نام یافتند و بعنوان بیست و ششمین و بیست وهشتمین و سی امین سلسلۀ فراعنه بر مصر فرمانروائی یافتند، و در دورۀ همین سلسله ها سائیس کانون تمدن درخشانی شد و گاهی بتجدید حیات هنر و صنعت مصر در این دوره نام رستاخیز سائیسی داده اند، با فتح مصر بدست کمبوجیه شاهنشاه هخامنشی، سلسلۀ بیست و ششم یا سلسلۀ پادشاهان سائیس منقرض گردید، کمبوجیه بمعبد سائیس رفت و در مقابل خدایان محلی زانو زد ولی هرودوت گفته است که مومیائی آمازیس را بیرون آورد و در آتش انداخت، (ایران باستان ج 1 ص 492 و 502 و 503 و 505 و 507)
لغت نامه دهخدا
نام رودی در مسیر حرکت لشکر خشایارشا به یونان، در تاریخ ایران باستان تألیف پیرنیا ص 722 آمده: پس از آن این سپاه از لیدیه خارج شده به طرف رود کائیک رفته داخل می سیّه گشت و بعد در حالی که کانه را در طرف چپ داشت به آتارنه شهر کارن رهسپار شد
لغت نامه دهخدا
قیافا، روحانی بزرگ یهودی که موجب محکومیت مسیح گردید و حواریون را شکنجه داد، نام کائیف در این مثل فرانسوی آمده است: ’کسی را از نزد کائیف بسوی پیلات فرستادن’ که کنایه ای است از تذبذب و تردید روحانی بزرگ یهودیان در ایام مصائب مسیح
لغت نامه دهخدا
راهبی است از جمعیت فرانسیسکن، وی در فلسطین و شام اقامت کرد و تألیفی به اسپانیایی در قواعد و لغت عربی دارد، (1730-1759)، (از اعلام المنجد)
لغت نامه دهخدا
نام چند تن از زنان معروف یونانی، (قرن پنجم قبل از میلاد)
لغت نامه دهخدا
دهی ازدهستان دشت بخش سلوانا شهرستان ارومیه، واقع در 5500گزی شمال باختری سلوانا و 2500گزی شمال راه ارابه روجرمی به دکار، دامنه، سردسیر، سالم، سکنۀ آن 141 تن کردی، آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاسیس
تصویر کاسیس
فرانسوی انگور سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالیس
تصویر کالیس
پیاله، جام
فرهنگ لغت هوشیار
بره ی ماده ی دوساله
فرهنگ گویش مازندرانی