جدول جو
جدول جو

معنی کئی - جستجوی لغت در جدول جو

کئی
کدو تنبل، کدو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کئیب
تصویر کئیب
اندوهگین، بدحال، دل شکسته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کئیر
تصویر کئیر
کهیر، عارضه ای که به سبب آلرژی نسبت به بعضی مواد غذایی، سرم های تزریقی یا داروها به طور ناگهانی به صورت برآمدگی های سرخ رنگ و خارش دار در پوست بدن ظاهر می شود
فرهنگ فارسی عمید
بیماری پوستی که بعلت آلرژی نسبت به بعضی از مواد غذائی یا سرومهای تزریقی در پوست بدن ظاهر می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کئیب
تصویر کئیب
دلشکسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کئیر
تصویر کئیر
((کَ))
کهیر، نوعی بیماری پوستی که در اثر حساسیت نسبت به بعضی غذاها و داروها به وجود می آید و آن برآمدگی هایی سرخ رنگ و خارش دار در پوست است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کئیب
تصویر کئیب
((کَ ئِ))
غمگین
فرهنگ فارسی معین
به درازا کشاندن گریه و صحبت
فرهنگ گویش مازندرانی
ته چین کدوپلویی که با کدو پخته شود
فرهنگ گویش مازندرانی
فرد مبتلا به کرم کدو
فرهنگ گویش مازندرانی
عمل استحصال تخم کدو، در آوردن تخم کدو از کدو جهت فروش
فرهنگ گویش مازندرانی
کئی تیم افتاب هدائن
فرهنگ گویش مازندرانی
بوته ی کدو
فرهنگ گویش مازندرانی
از ادوات مربوط به رشتن پشم، به درازا کشاندن گریه، صحبت و
فرهنگ گویش مازندرانی
کدوی خشکیده
فرهنگ گویش مازندرانی
خورشتی که ماده ای اصلی آن از کدو است
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی خورشت از کدوی تفت داده شده در پیاز داغ، نوعی نان خورشت
فرهنگ گویش مازندرانی
ته چین کدو حلوایی که مواد آن برنج، ناردان، رب، پیاز، مغز گردو، روغن، زرشک
فرهنگ گویش مازندرانی
بوته ی کدو
فرهنگ گویش مازندرانی
کدوی سبز کوچک و خورشتی
فرهنگ گویش مازندرانی
جوانه ی بوته ی کدوقسمت انتهایی بوته ی کدو که در آش ریزند
فرهنگ گویش مازندرانی
کدوی خورشت
فرهنگ گویش مازندرانی
خورشت کدو
فرهنگ گویش مازندرانی
کدوی سبز، کدوی سبز و نورس که هنوز گل زرد رنگ از کدو جدا نشده
فرهنگ گویش مازندرانی
خورشتی که از کدوی ترکمنی، کشک، نمک و سیرخام
فرهنگ گویش مازندرانی
کدو قلیانی
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی نان خورشت که با کدو درست کنند و از غذاهای رایج محلی
فرهنگ گویش مازندرانی
تقلید صدای گوزن به وسیله آلتی که از کدوی تزیینی ساخته شوداین
فرهنگ گویش مازندرانی
بوته ی کدو
فرهنگ گویش مازندرانی
خوراکی از ماست و کدو که از تزیینات و چاشنی سنتی سفره است
فرهنگ گویش مازندرانی
خورشتی از کدوی سرخ کرده، تخم مرغ و گوجه
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی خورشت کدو که در آن کدو را قاچ کرده بر روی اجاق گذاشته، پس
فرهنگ گویش مازندرانی
کدوپز، آشپزخانه دار
فرهنگ گویش مازندرانی
چند کارگی، انواع مهارت ها
دیکشنری اردو به فارسی
چندمنظوره
دیکشنری اردو به فارسی