جدول جو
جدول جو

معنی ژیل - جستجوی لغت در جدول جو

ژیل
ل، ا، گوسه دگین، نام کاریکاتوریست فرانسوی، مولد پاریس و وفات در شارانتون (1840- 1885 میلادی)، او را آندره نیز نامند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژیلا
تصویر ژیلا
(دخترانه)
ژاله تگرگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژیله
تصویر ژیله
(دخترانه و پسرانه)
در گویش لرستان، ژاله تگرگ ریز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژیلت
تصویر ژیلت
نوعی لباس جلوبستۀ بدون آستین، جلیقه
فرهنگ فارسی عمید
نام سردار اسپارتی در اواخر قرن پنجم قبل از میلاد، وی برابر شهر سیراکوز بر دو سردار آتنی بنام نیسیاس و دموستن ظفر یافت و سپاه آنان را منهزم ساخت (413 قبل از میلاد) و پس از تسخیر شهر آتن بفرمان لیزاندر مأمور حمل غنائم جنگ به اسپارت شد ولی به اتهام اختلاس قسمتی از آن اموال ناگزیر به جلای وطن گردید
لغت نامه دهخدا
(بِ)
نیکلا ژزف لورن. نام شاعر فکاهی فرانسوی. مولد فن تنی -لو-شاتو (وژ). وی در هتل دیو (پاریس) بر اثر سقوط از اسب درگذشت (1751-1780 میلادی). قطعات وداعیۀ او از زندگی مشهور است
(قدیس) نام راهبی متولد در اورنی در حدود سال 1060 و متوفی بسال 1152 میلادی وی در جنگهای صلیبی همراه لوئی هفتم بود. ذکران او هفتم ژوئن است
لغت نامه دهخدا
(بِ اِ اِ)
جزائر ژیلبر االیس، نام مجمعالجزایر کوچکی در پلینزی ازآن انگلستان، دارای 30000 تن سکنه. محصول عمده آن فسفات و نارگیل است
لغت نامه دهخدا
قدیس، بطریق اسکندریه. مولد او قبرس و وفاتش بسال 617 میلادی بوده است
لغت نامه دهخدا
(دِ)
هوگو. نام منجم سوئدی. مولد هلسینگ فر (1841-1896 میلادی)
لغت نامه دهخدا
نام کوهی در مشرق ناحیۀ سرحدی ایران که از شمال به جنوب ممتد است، ارتفاع آن از 1664تا 2976 متر تغییر می کند و به زمستان بیشتر قلّه های آن را برف پوشد، (از جغرافیای طبیعی کیهان ص 56)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
توت سیاه، شاه توت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نام رودی در اتازونی که در نووومکزیک و آریزونا جریان دارد و به رود کلرادو پیوندد
لغت نامه دهخدا
نام شرکتی است تعاونی که در قرون وسطی از بین اصناف و کارگران و تجار یا صناع تشکیل یافت
لغت نامه دهخدا
(لِ)
کلود کازیمیر. عالم گیاه شناس فرانسوی. مولد درمان و وفات در آلنس (1806-1896 میلادی)
لوئی. نام عالم تاریخ صنایع از مردم فرانسه و عضو آکادمی فرانسه. مولد پاریس بسال 1876
لغت نامه دهخدا
تصویری از ژیت
تصویر ژیت
فرانسوی خوابگاه، بستر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایل
تصویر ایل
قبیله، عشیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیل
تصویر حیل
قوه، توانائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیل
تصویر خیل
لشکر، سپاه، گروه سواران
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته گیل: مردم گیلان گروه، مردم زمانه، سده (قرن)، زانیچ (ملت)، نژاد صنفی از مردم گروه دسته، اهل یک زمان، قرن، جمع اجیال جیلان
فرهنگ لغت هوشیار
فریز پنجه سبزه از گیاهان فریز فرزد نجم. مرغ، گیاهی است ازتیره گندمیان پنجه مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیل
تصویر تیل
شاهدانه های چینی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیل
تصویر زیل
ران کجی کج بودن و دور بودن ران ها از هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژول
تصویر ژول
چین و چروک چین و شکن، درهم پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی تازی گشته از فیل پارسی تازی گشته پیل پستانداریست عظیم الجثه که راسته خاصی به نام راسته فیلان را به وجود می آورد. در رسته فیلان امروزه فقط دو گونه موجود است: یکی فیل آسیایی یا هندی و دیگر فیل افریقایی. قد فیل هندی از فیل افریقایی کوچکتر و گوشها و عاجش نیز کوچکتر است. بطور کلی امروزه فیلها بزرگترین حیوانات خاکزی هستند. دارای خرطوم طویلی می باشند که از اتصال دو جدار بینی و لب فوقانی بوجود آمده است. خرطوم فیلها عضو گیرنده و همچنین سلاح دفاع و حمله است. دندان های فیلها به وضع خاصی است بعنی بر روی آرواره بالایی دو دندان نیش وجود دارد که بسیار طویل می باشد و عاج را می سازد. به علاوه در سراسر دهان فیلان فقط 4 آسیا وجود دارد که یک عدد بر روی هر نیم فکی است نمو دندانهای آسیا تدریجی است یعنی در هر زمانی بیش از 4 دندان آسیایی عامل در دهان وجود ندارد ولی به محض این که دندانی ساییده شد در عقب آن دندان آسیای دیگری رشد می کند بقسمی که در دوران عمر فیل در هر رنیم فک 6 آسیا تدریجا ظاهر میشود که 3 تای اولی را می توان به جای آسیاهای شیری محسوب داشت سه تای دوم را به جای آسیاهای دایمی. اولین دندان آسیای شیری در فیلها در سه ماهگی و دومی در دو سالگی و سومی در 9 سالگی ظاهر می شود. اولین دندان آسیایی اصلی (دایمی) در 15 سالگی و دومی در 20 سالگی و سومی در 35 سالگی ظاهر می گردد. دست و پای فیلها حجیم و عضلانی است و هر کدام به 5 انگشت ختم می شوند. انگشتان مجموعا در داخل یک توده عضلانی قرار دارند فقط انتهای آنها که به سم پهنی ختم میشوند آزاد است. فیل را در هندوستان و افریقا اهلی می نمایند و جهت بارکشی و شخم از آن استفاده می کنند. فیلهای افریقایی بیشتر وحشی هستند و آنها را جهت استفاده از عاج شکار می کنند. برخی فیلها بالغ بر 50 تا 60 کیلوگرم عاج می دهند. ارتفاع فیلهای افریقایی تا 5، 4 متر نیز می رسد پیل، جمع افیال فیول. یا فیل و فنجان. دو چیز غیر متناسب. یا فیل هوا می کند. چون در جایی ازدحام و شلوغی بینند و از کسی علت را پرسند وی در جواب چنین گوید. یا کار حضرت فیل است. کاری بسیار مشکل است. یا مثل فیل باید تو سرش کوبید. درباره کسی که نصیحت نمی پذیرد استعمال کنند (زیرا فیلبان با کجک بسر فیل می کوبد)، ظرفی میباشد که در آن دو میله فلزی مثبت ومنفی قرار دارد و بوسیله آن الکتریسیته تولید میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژیر
تصویر ژیر
ژی آبگیر آبدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژیک
تصویر ژیک
قطره باران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذیل
تصویر ذیل
دامن کشان رفتن، دنبال، پائین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژیلت
تصویر ژیلت
بی آستین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژیلت
تصویر ژیلت
((لِ))
نام تجارتی خودتراش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژیله
تصویر ژیله
((لِ))
نوعی لباس بدون آستین جلو بسته شبیه بلوز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیل
تصویر پیل
فیل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از میل
تصویر میل
دستیابی، خواسته، کشش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ذیل
تصویر ذیل
زیر، پایین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیل
تصویر سیل
تنداب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فیل
تصویر فیل
پیل
فرهنگ واژه فارسی سره