جدول جو
جدول جو

معنی ژکائی - جستجوی لغت در جدول جو

ژکائی
(ژُ)
مریس. نام رمان نویس و نویسندۀ مجارستانی. مولد کمارم بسال 1825 و وفات بسال 1904 م
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذَ)
مصطفی افندی (شیخ...). از شعرای متأخر عثمانی و از مشایخ شعبانیه است. پسر ابراهیم بیگ مولد او اسکدار. پس از فراگرفتن مقدمات علوم مدتی به سیاحت پرداخت و در سماوه خدمت شیخ حسن افندی را دریافت و خرقه پوشید و به خلافت او در سال 1220 هجری قمری به اسلامبول بازگشت و در 1227 وفات کرد. او را دیوانی است و اشعار او متصوّفانه است و این مطلع او راست:
گهی جوش ایلیوب دریای بی پایان اولور گوگلم
گهی بر قطره ایچره گیزلنوب پنهان اولور گوگلم
لغت نامه دهخدا
(لَ)
منسوب به لکا، سرخی. رنگ سرخ. چه گل سرخ را لکا گویند. (برهان) :
ور تو حکیمی بیار صحبت معقول
زرد مکن پیش من رخان لکایی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
دهی ازدهستان دشت بخش سلوانا شهرستان ارومیه، واقع در 5500گزی شمال باختری سلوانا و 2500گزی شمال راه ارابه روجرمی به دکار، دامنه، سردسیر، سالم، سکنۀ آن 141 تن کردی، آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
بره ی ماده ی دوساله
فرهنگ گویش مازندرانی