جدول جو
جدول جو

معنی ژومیده - جستجوی لغت در جدول جو

ژومیده
کشت و زراعت آب زده
تصویری از ژومیده
تصویر ژومیده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
در هم شده، آمیخته، پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
درهم رفته، شوریده، آشفته و درهم، برای مثال همی گفت ژولیده دستار و موی / کف دست شکرانه مالان به روی (سعدی - لغت نامه - ژولیده)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
((دِ))
پریشان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژوهیده
تصویر ژوهیده
تر شده، آبپاشی شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژولیده
تصویر ژولیده
Shaggily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
de maneira desalinhada
دیکشنری فارسی به پرتغالی
अस्तव्यस्त रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
בצורה פרועה
دیکشنری فارسی به عبری
อย่างยุ่งเหยิง
دیکشنری فارسی به تایلندی
এলোমেলো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نامیده
تصویر نامیده
موسوم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوییده
تصویر پوییده
مفعول
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوسیده
تصویر پوسیده
فاسد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شوریده
تصویر شوریده
آشفته حال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بوسیده
تصویر بوسیده
کسی که او را بوسیده باشند مقبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرمیده
تصویر آرمیده
آرام گرفته استراحت کرده آرمیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوشیده
تصویر دوشیده
شیر بیرون کشیده (پستان زن گاو و گوسفند و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوسیده
تصویر دوسیده
چسبیده، ملصق برای مکیدن، وابسته (بدیگری)، لغزیده، معقد لخته شده
فرهنگ لغت هوشیار