جدول جو
جدول جو

معنی ژوتورن - جستجوی لغت در جدول جو

ژوتورن
نام الهۀ رومی نگهبان آبها و معشوقۀ ژوپیتر، چشمه ای در کنار فروم (رم) بنام او خوانده شده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ذرۀ بنیادی خنثی با جرمی برابر پروتون که در هستۀ تمام عناصر به جز هیدورژن وجود دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوتورو
تصویر پوتورو
درختچه ای از تیرۀ پنیرکیان که در جاهای گرم می روید، در اطراف بندرعباس و چا بهار نیز وجود دارد
فرهنگ فارسی عمید
(وِ)
نام رمان نویس فرانسوی (1828-1905 میلادی)
لغت نامه دهخدا
در اساطیر قدیم یکی از ارباب انواع است که در نزد یونانیان و ایتالیائیهای قدیم خداوند زمان و مظهر آن ستارۀ زحل بوده است، و چنین می نماید که وی در ابتدا رب النوع خلاقی بوده وبعد با نیروی خلاقۀ اپس متحد شده است، ساتورن یونانی که آن را کرونوس نیز نامند فرزند اورانوس (آسمان) وژآ (زمین) و همسر رآ یا سیبل بوده و فرزندانی به اسامی: هستیا، دمتر، هرا، آدس، پوزیدون و زئوس (زاوش) داشته است، ساتورن ایتالیائی فرزند کوئلوس، و تلوس و همسر اپس و پدر پیکوس بوده است، کرونوس موجودی سرشته از جبن و بددلی بود، از این روی پدرش را از سلطنت خلع کرد و فرزندان خود را کشت یا بزندان افکند از بیم آنکه مبادا آنان او را بچنین سرنوشتی دچار سازند، ولی یکی از پسرانش بنام زئوس به حیلۀ سیبل از بند گریخت وساتورن را که بایتالیا پناه برده و بر خطۀ لاسیوم حکومت یافته بود از سلطنت خلع کرد، ساتورن در روم بعدالت سلطنت میکرد و کشاورزی را به رومیان آموخت، روزگار او برای مردم آن سرزمین توأم با آزادی و آبادی و دادگری بود، اصولاً مفهوم ساتورن در یونان و روم اختلاف اساسی دارد، ساتورن یونانی مظهر زمان و ساتورن رومی مظهر کشاورزی است، در یونان یکی از ماههای سال خاص این رب النوع بود که در تقویمهای قدیم آن را ماه کرونیوس می نوشتند، پرستش ساتورن بعدها در روم عمومیت یافت و چندین شهر بدان نام نامیده شد، پیشینیان ساتورن را بصورت پیرمردی با ریشهای سپید مجسم میکردند که پشتش زیر بار زمان خم گشته بود، یک مجسمۀ برنزی با این قیافه در موزۀ لوور وجود دارد، هنرمندان جدیدساتورن را برای تجسیم و تصویر زمان بکار میدارند
لغت نامه دهخدا
معبد ساتورن در ایتالیا قرار داشت و بنای آن رابه تالوس هوستیلیوس فاتح کشور سابن و آلبن نسبت میدادند، این معبد که مرکزخزائن روم بود بسال 225 قبل از میلاد در پایان یکی از جنگها بنام ساتورن رب النوع زمان اهدا گردید و یک بار دیگر بسال 44 قبل از میلاد در دورۀ فرمانروائی اگوست (اغسطوس) تعمیر و تکمیل گردید
لغت نامه دهخدا
درختچه ای است درنواحی حارّه از جمله اطراف بندرعباس و چاه بهار و تیس و سه گونۀ از آن در بلوچستان است، و آن را پوتوروغ نیز نامند. (گااوبا)
لغت نامه دهخدا
(مُ تُ)
منسوب به موتور، آنچه دارای موتور است، آنکه دارای موتور است. موتوردار، موتورسوار. کسی که سوار موتوسیکلت باشد. و رجوع به موتوسیکلت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
جنبایی منسوب به موتور، آنچه که دارای موتور است موتور دار: (قایق موتوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوترون
تصویر نوترون
ذره ای در هسته اتم که دارای بار الکتریکی نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکتورن
تصویر نکتورن
فرانسوی شبخیز، شبانه
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای از تیره پنیرکان جزو خانواده زیز فونیان برگهایش متناوب و گلهایش در انتهای شاخه های فرعی قرار گرفته و گل آذینش چتری ساده است میوه اش سته است. در حدود 50 گونه از این گیاه شناخته شده ک در نواحی گرم آفریقا و آسیا میرویندپوتوروغ. توضیح این گیاه در جنوب ایران (اطراف بندر عباس و چاه بهار بحالت وحشی وجود دارد)
فرهنگ لغت هوشیار
((نُ رُ))
از ذرات بنیادی که فاقد بار الکتریکی هستند و با پروتون در ساختمان هسته اتم ها شرکت دارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
بمحرّكاتٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
Motor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
moteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
injini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
موٹر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
เครื่องยนต์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
מנוע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
モーターの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
马达的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motorlu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
모터
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motor
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
মোটর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
मोटर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
Motor
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motor
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
мотор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
мотор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
silnik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از موتوری
تصویر موتوری
motore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی