جدول جو
جدول جو

معنی ژموزاک - جستجوی لغت در جدول جو

ژموزاک(ژِ مُ)
نام کرسی بخش شارانت -انفریور از شهرستان سنت، دارای راه آهن و 2378 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بیماری میکروبی واگیردار که از طریق مقاربت سرایت می کند و باعث ایجاد چرک و سوزش در مجرای ادرار می شود که مدت سه تا چهار هفته ادامه می یابد و اگر معالجه نشود میتواند عوارض جانبی دیگری در دستگاه اداری و تناسلی تولید کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آموزان
تصویر آموزان
در حال آموختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوزاک
تصویر جوزاک
غم، غصه، اندوه، اندوهگین، اندوهناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موزیک
تصویر موزیک
موسیقی، فن آواز خواندن و نواختن ساز، آهنگی که موجد حزن یا نشاط و محرک احساسات باشد
فرهنگ فارسی عمید
(ژوییا)
نام کرسی بخش در ایالت کرز از ولایت بریو، دارای 1833 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(مَ)
باغ انگور. تاکستان. رز. رزستان. میوستان. (یادداشت مؤلف). موستان. رجوع به مو و تاکستان شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
ولفگانگ آمادئوس موزار (موتسارت) (1756-1791 میلادی) موسیقی دان و آهنگساز اتریشی که از سال 1762 تا 1779 میلادی با پدر و خواهرش که هر دو موسیقی دان بودند در مسافرتی طولانی از وین، هلند، پاریس، لندن و ایتالیا دیدن کرد و از 1781 میلادی بیشتر در وین اقامت داشت. در مدت کوتاه زندگی سی وپنج سالۀ خود 25 کنسرتو برای پیانو و 40 سونات برای سازهای زهی و تعدادی اپرا و آهنگهای دیگر ساخت. از اپراهای معروف او عروسی فیگارو، نی لبک سحرآمیز است
لغت نامه دهخدا
موژان، (ناظم الاطباء)، موجان، و رجوع به موژان شود
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ گَ)
موزۀ خرد. (یادداشت مؤلف) :
کبک چون طالب علمی است در این نیست شکی
مسأله خواند تا بگذرد از شب سه یکی
ساخته پایکها را ز لکا موزگکی.
منوچهری.
و رجوع به موزه شود
لغت نامه دهخدا
صنعتی که در آن آوازها را طوری ترکیب می کنند که خوش آیند گوش و سامعه باشد، (ناظم الاطباء)، موزیک در اصل به سریانی، موسیقی است، (آنندراج)، موسیقی، (یادداشت مؤلف)، رجوع به موسیقی شود: عبرانیان ایام سلف عشق بسیاری نسبت به موزیک داشتند به حدی که آن را در عبادت دینی خود استعمال می کردند، (از قاموس کتاب مقدس)،
- موزیک زدن، نواختن آلات موسیقی چون شیپور و سنج و قرنی و طبل و غیره باهم، نواختن موزیکان، (ناظم الاطباء)، رجوع به موزیکان شود،
- موزیک عزا، آهنگی که دارندگان مجموعه ای از آلت موسیقی در مرگ بزرگان به نوای خاصی می نوازند، (از یادداشت مؤلف)،
، علم به صنعت ترکیب خوش آیند آوازها، (از ناظم الاطباء)، در اصل به سریانی علم سرود است، (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
موچک، جعل و زنبور سیاه، (ناظم الاطباء)، و رجوع به موچک شود، ماچ و بوسه، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِوْ)
پیشگاه پالان شتر. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مورکه
لغت نامه دهخدا
(رِ)
آبل. ازخاورشناسان مشهور فرانسه بوده است. وی به سال 1788 میلادی در پاریس متولد شد و به سال 1832 میلادی درگذشت. از السنۀ شرقی، زبانهای چینی و تبتی و مانچویی را می دانست و کتب فراوانی از آثار این زبانها به فرانسه ترجمه کرده است و درباره زبانهای مذکور مطالعات و تحقیقات وسیع داشت. وی مؤسس انجمن شرقی به پاریس و ابتدامنشی آن انجمن بود و مدتها بعد به ریاست همان مجمع برگزیده شد. رجوع به لاروس و قاموس الاعلام ترکی شود
کنت. از رجال سیاست و ادب کشور فرانسه بود و به سال 1875 میلادی درگذشت. از آثار او کتابهای متعددی است که درباره فلسفه و ادبیات نگاشته است. وی از جمله اعضای فرهنگستان فرانسه بود. رجوع به لاروس و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
نام مرضی است مشهور و آن سوزشی باشد که بسبب زیادتی صفرا در مجرای بول بهم میرسد وآنجا را ریش کند و چرک آید، (برهان) (جهانگیری)، بیماری معروف که به عربی حرقهالبول گویند، (فرهنگ رشیدی)، یکی از امراض مقاربتی است که در بادی امر عبارت است از التهاب قسمت انتهای مجرای بول موسوم به پیشاب راه بواسطۀ میکرب مخصوصی به نام گونوکوک، گونوکوک از دستۀ میکربهای کروی و دوقلو است و رنگ کرم را بخود میگیرد، سوزاک مصونیت ندارد و مبتلایان ممکن است مجدداً مبتلا شوند، هیچ کس در برابر این بیماری مصون نیست، در زنان و مردان بالغ بیماری مزبور بوسیلۀ مقاربت سرایت میکند، (فرهنگ فارسی معین) :
آنرا که رسد ز رنج سوزاک الم
بیند المی از سبب آن هر دم،
یوسفی طبیب (از جهانگیری)،
، آبله، بثره، (ناظم الاطباء)،
، سوختگی، (فرهنگ رشیدی)، ریش با التهاب و سوزش، (ناظم الاطباء)،
سوزان، سوزنده، سوزا، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(ژُ)
نام کرسی ولایت شارانت سفلی، دارای راه آهن و 3142 تن سکنه. محصولات عمده آنجا شراب و عرق و احجار ساختمانی است
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی از دهستان درجزین است که در بخش رزن شهرستان همدان واقع است و 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
در حال آموزانیدن، در حال آموختن
لغت نامه دهخدا
صنعتی که در آ ن آوازها را طوری ترکیب میکنند که خوش آیند گوش و سامعه باشد صنعتی که در آن آوازها را طوری ترکیب میکنند که خوش ایند گوش و سامعه باشد خنیا خنیاک موسیقی: (مسیو لمر معلم علم و عمل موزیک (دار الفنون)،) (مراه البلدان. ج 1 ضمیمه ص 26)
فرهنگ لغت هوشیار
مرض مقاربتی مشهوری است و آن سوزشی باشد که به سبب زیادتی صفرا در مجرای بول بهم میرسد و آنجا را ریش کند و چرک آید سوزنده سوزا، یکی از امراض مقاربتی است که در بادی امر عبارتست از التهاب قسمت انتهایی مجرای بول موسوم به پیشاب راه به واسطه میکروب مخصوصی به نام گونوکوک. گونوکوک از دسته باکتری های کروی و دوقلو است و رنگ گرم را به خود نمیگیرد. سوزاک مصونیت ندارد و مبتلایان ممکن است مجددا مبتلا شوند. هیچکس در برابر این بیماری مصون نیست. در زنان و مردان بالغ بیماری مزبور به وسیله مقاربت سرایت میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوزاک
تصویر جوزاک
اندوهگین، غصه، غم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آموزان
تصویر آموزان
در حال آموزانیدن در حال آموختن
فرهنگ لغت هوشیار
علم ترکیب اصوات و هنر عرضه آن ها به نحوی که برای شنونده مطبوع باشد، موسیقی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
یکی از امراض مقاربتی که واگیر دارد و نشانه آن چرک و سوزش در مجرای ادرار است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آموزاک
تصویر آموزاک
تعلیمات
فرهنگ واژه فارسی سره
آهنگ، مارش، مزغان، مزقان، موسیقی، نوا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از توابع دهستان پنجکرستاق کجور
فرهنگ گویش مازندرانی