جدول جو
جدول جو

معنی ژلگاوا - جستجوی لغت در جدول جو

ژلگاوا
(ژِ)
نام کنونی شهر میتو در لتونی، پایتخت قدیم کورلاند روسیه، دارای 28000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژاوا
تصویر ژاوا
(دخترانه)
جاوه نام قسمتی از اقیانوس هند میان جزیره جاوه و سوماترا و برنئو
فرهنگ نامهای ایرانی
(پُ)
نام ایالتی از ایالات روسیه محدود به ایالات چرنیکوف، کورسک، خارکف، یکاترنیوسلاو، و کیف. مساحت آن 49895 هزارگز مربع و اراضی آن عبارت است از جلگه های حاصلخیز پهناور و چراگاههای زیبا. و در این سرزمین اسب های بسیار بعمل می آورند. (قاموس الاعلام ترکی ذیل پولتاوه)
نام شهری در اوکرانی در مغرب خارکف و 1400هزارگزی جنوب شرقی لنین گراد. دارای نودودو هزار تن سکنه. شارل دوازدهم پادشاه سوئد بسال 1709م. در این محل از پطر کبیر شکست یافت. رجوع به پطر کبیر شود
لغت نامه دهخدا
(پْلا / پِ)
نام قصبه ای است در 11هزارگزی شمال شرقی کوسینه و در قضای کوسینه. این قضا تابع سنجاق ایپک است و سنجاق ولایت قوصوه میباشد و واقع در نزدیکی حدود قره داغ و در شمال آرناؤدستان است قصبۀ نامبرده در ساحل رود خانه لیم و در کنار دریاچۀ پلاوا در جلگۀ نزهی واقع شده. سکنۀ آن 3500 تن 2 جامع و30 باب دکان دارد بموجب قرارداد کنگرۀ برلن این قصبه به انضمام کوسینه به قره طاغ واگذار شد اما در اثر مقاومت اهالی با الکون مبادله شد. طول دریاچه 4 هزارگز و عرض اعظم به سه هزاروپانصد گز بالغ میشود. پارۀ انواع ماهی هادر اینجا یافت شود. (قاموس الاعلام ترکی ذیل پلاوه)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
کلاته ای است در کاخک گناباد از خراسان
لغت نامه دهخدا
(گُ)
فراوردۀ درخت بلوط. (درختان جنگلی ایران تألیف ثابتی ص 210). یکی از محصولات بلوط. قلقات. قلقاف. رجوع به بلوط شود
لغت نامه دهخدا
اجسام کروی شکلی بقطر 10 تا 12 میلیمتر که دارای برجستگیهای متعدد است و بر اثر گزش حشره مخصوصی بنام سینیپس کالائه تینکتوریائه بر روی جوانه های درخت بلوط ظاهر میشود و آنها را بنامهای مازو مازوج برارمازو برارمازی قلقات گلوان زشگه کره خرنوک یا سه چک مازورو سکانیز مینامند. این اجسام دارای تانن بسیار هستند و بعنوان قابض قوی در پزشکی بکار میروند و بعلاوه در صنعت جهت تهیه مرکب سیاه و رنگ کردن پارچه ها و نیز در دباغی مورد استفاده قرار میگیرند. اجسام مزبور محل رشد تخمهای حشره مذکور در فوق اند و پس از آنکه تخمها تبدیل به حشره کامل شوند گلگاو را سوراخ میکنند و از آن خارج میشوند
فرهنگ لغت هوشیار
کاشت کردن، گذاشتن، وصل کردن، لکّه انداختن
دیکشنری اردو به فارسی