آب و چرکی که در گوشۀ چشم جمع شده باشد خواه تر باشد خواه خشک. (برهان). پیخ. قی (در چشم). رمص. غمص. ژفک. رجوع به ژفک شود. - ژفکاب از چشم پاک کردن، شوخ از چشم ستردن و زدودن آن
آب و چرکی که در گوشۀ چشم جمع شده باشد خواه تر باشد خواه خشک. (برهان). پیخ. قی (در چشم). رمص. غمص. ژفک. رجوع به ژفک شود. - ژفکاب از چشم پاک کردن، شوخ از چشم ستردن و زدودن آن