- ژرفیابی
- اندازه گیری، عمق چیزی
معنی ژرفیابی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هندمانی باریابی نیل به شرف و افتخار، به خدمت بزرگی رسیدن
اندازه گیری عمق چیزی
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری،
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری،
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
شرفیاب شدن، به حضور شخص بزرگی رسیدن
نیل به شرف و افتخار، به خدمت بزرگی رسیدن
عمل ارزیاب عمل یافتن ارزش و بهای هر چیز سنجش و بررسی حدود هر چیز و بر آورد کردن ارزش آن تقویم: (خانه های شهر ارزیابی شد)
تعیین بها و ارزش چیزی، بررسی
آنکه عمق چیزی را اندازه می گیرد، غوررس، کنایه از باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف بین، مدقّق، غوررس
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف بین، مدقّق، غوررس
بهای چیزی را معین کردن
Appraisal, Assessment, Evaluation
оценка
Bewertung
оцінка
avaliação
valutazione
evaluación
évaluation
beoordeling, evaluatie
การประเมิน
penilaian, evaluasi
تقديرٌ , تقييمٌ
मूल्यांकन
הערכה
değerlendirme
tathmini
মূল্যায়ন , মূল্যায়ন
جائزہ , تشخیص
چشپریابی
سرافراز شده و صاحب قدر و مرتبه گشتن و مشرف، کسی که به شرف و افتخاری نایل آید
دنبال کردن رد و اثر کسی یا چیزی
شرف یابنده، شرف یافته، ویژگی کسی که به حضور شخص بزرگی می رسد