جدول جو
جدول جو

معنی ژخار - جستجوی لغت در جدول جو

ژخار
سختی مقابل سستی
تصویری از ژخار
تصویر ژخار
فرهنگ لغت هوشیار
ژخار
بانگ، فریاد، فغان، نعره
تصویری از ژخار
تصویر ژخار
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تخار
تصویر تخار
(پسرانه)
نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام یکی از همراهان فرود
فرهنگ نامهای ایرانی
گازی است که از مواد مرطوب در حال تبخیر جدا شود یا بر اثر حرارت از مایعات یا جامدات بهوا رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زخار
تصویر زخار
پر و لبریز
فرهنگ لغت هوشیار
قلیایی که از اشنان گرفته میشود و در صابون پزی به کار میرود، نوشادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صخار
تصویر صخار
جمع صخره، خرسنگ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زخار
تصویر زخار
بسیار پر، لبریز، پرآب، مواج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژغار
تصویر ژغار
سختی، درشتی، محنت، بانگ، نعره، فریاد سهمناک، فغان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخار
تصویر بخار
ماده ای که از مادۀ در حال تبخیر جدا شود و به هوا برود، صورت گازی ماده، گاز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فخار
تصویر فخار
سفالگر، آنکه ظرف های سفالی می سازد، سفال ساز، کوزه گر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شخار
تصویر شخار
زاج سیاه، قلیا که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود، قلیا، خشار، لخج، شخیره، بلخچ، اشخار برای مثال از نمک رنگ او گرفته قرار / خاکش از گرد شور گشته شخار (عنصری - لغت فرس۱ - شخار)، چه باید تو را سلسبیل و رحیق / چو خرسند گشتی به سرکه و شخار؟ (ناصرخسرو۱ - ۲۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فخار
تصویر فخار
نازیدن، بالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
((بُ))
گازی که از مواد مرطوب در حال تبخیر جدا شود یا در اثر حرارت از مایعات یا جامدات برخیزد و به هوا رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زخار
تصویر زخار
((زَ خّ))
پر و لبریز، پر آب و مواج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژغار
تصویر ژغار
آواز بلند، فریاد سهمناک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژغار
تصویر ژغار
((ژَ))
ژخار. زغار، سختی، مقابل سستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شخار
تصویر شخار
((شَ))
قلیایی که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود، نوشادر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فخار
تصویر فخار
سفال، گل خشک، سبو، در فارسی به معنای کوزه گر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فخار
تصویر فخار
((فَ))
نازیدن، بالیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فخار
تصویر فخار
((فَ خّ))
بسیار فخر کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخار
تصویر سخار
گیاهی پرشاخ، تلخ و بدبو که در طب قدیم برای تقویت معده و معالجۀ صرع و سکته به کار می رفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فخار
تصویر فخار
نازش، فخر، مباهات
فرهنگ فارسی عمید