جدول جو
جدول جو

معنی ژبهارت - جستجوی لغت در جدول جو

ژبهارت
(ژِ)
امیل. ادیب فرانسوی. مولد نانسی بسال 1839 و وفات بسال 1908 میلادی مؤلف آثاری نیکو راجع به ایتالیای عهد تجدّد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهاره
تصویر بهاره
(دخترانه)
آورنده بهار، منسوب به بهار، بهاری، متولد شده در بهار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهارک
تصویر بهارک
(دخترانه)
مثل بهار، مانند بهار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهارا
تصویر بهارا
(دخترانه)
بهار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شبهات
تصویر شبهات
شبهه ها، پوشیدگی های کاری یا امری، اموری که در آن حکم به صواب یا خطا نتوان کرد، شک ها و گمان ها، در فقه اشکال در تمیز دادن حق از باطل یا حلال از حرام، جمع واژۀ شبهه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهاره
تصویر بهاره
بهاری مثلاً لباس پاییزه، ویژگی زراعتی که حاصل آن در فصل بهار به دست می آید، ویژگی محصول کشاورزی کاشته شده در بهار مثلاً کشت پاییزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بشارت
تصویر بشارت
مژده، خبر خوش، خبر مسرت آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جهارت
تصویر جهارت
بلند شدن و اوج گرفتن آواز و صدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بصارت
تصویر بصارت
بینا شدن، بینایی، کنایه از دانایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بکارت
تصویر بکارت
دوشیزه بودن، دوشیزگی، تازگی، نو بودن، در علم زیست شناسی پردۀ بکارت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
ماهر بودن در کاری، استادی، زیرکی، چابکی و زبردستی در کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طهارت
تصویر طهارت
پاک شدن، پاکی، پاکیزگی، وضو، استنجا
فرهنگ فارسی عمید
(مُ هََ رَ)
از ’مباهره’ عربی، مفاخرت کردن. مباهات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مباهره شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
یوهان. ملقب به استاد، فیلسوف آلمانی (حدود 1260- حدود 1327 میلادی). پاپ فرضیه های عرفانی و مبتنی بر وحدت وجود او را محکوم کرد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
بلند آوازی اوگ گرفتن آوا، خوشنمایی -1 بلند شدن و اوج گرفتن آواز، زیبایی قد و منظر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهارت
تصویر طهارت
پاک گردانیدن، پاکی، پاک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظهارت
تصویر ظهارت
قوی پشت شدن، محکم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبارت
تصویر عبارت
تفسیر و تاویل، شرح، بیان و تعبیر کردن، طرز بیان، طریقه ادای سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبهات
تصویر شبهات
جمع شبهه، گمان ها مانندها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهاتر
تصویر بهاتر
(دتک: بهتر) کوته مردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبهات
تصویر جبهات
جمع جبهه پیشانیها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبارت
تصویر جبارت
اصلاح و نیکو کردن حال کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربارت
تصویر ربارت
زیرکیدن زیرک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباهرت
تصویر مباهرت
مفاخرت کردن، مباهات
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به بهار بهاری کشت بهاره. (مقابل کشت پاییزه)، گندم و غلات دیگر که در فصل بهار کارند
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به بهار ربیعی: ابر بهاری. ابری که در فصل بهار در آسمان پدید آید. یا اعتدال بهاری. اعتدال ربیعی. یا باران بهاری. بارانی که در فصل بهار بارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکارت
تصویر بکارت
دوشیزگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشارت
تصویر بشارت
مژدگانی، خبر خوش، نوید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بصارت
تصویر بصارت
بینا گردیدن، بینا دل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
گشن دادن خرما بن و اصلاح آن مایه خرما بن نر را بخرما بن ماده رساندن، هلاک کردن، اصلاح کشت و زرع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
زیرکی، استادی، حذاقت، زبردستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
ورزه، چیرگی، زبردستی، چیره دستی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عبارت
تصویر عبارت
گزاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بشارت
تصویر بشارت
نوید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بکارت
تصویر بکارت
دست نخوردگی، دوشیزگی
فرهنگ واژه فارسی سره