- ژاکوبین
- فرانسوی برابر ندارد زبانزدی در انگارش
معنی ژاکوبین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه نظری پاک دارد آنکه عمل کسان را حمل بصحت میکند
در حال پای کوفتن در حال رقص کردن رقص کنان
آنکه با نظر پاک بنگرد، پاک بیننده، نیک بین، آنکه به کسی یا امری بدگمان نباشد
رقص کنان، در حال پاکوفتن، پای کوبی، پای کوبان
کنایه از رقص است
جمع راکب، شتر سواران سواران جمع راکب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) سواران
رقص، پاکوفتن به زمین، پای بازی
آلتی است مانند کفه ترازو که از برگ خرما یا ازنی سازند و استادان روغنگر و عصار مغز های کوفته را در آن کنند و در تنگ تیر (تیر شکنجه عصاری) نهند تا روغن آن بر آید معدل: باز گشای ای نگار، چشم بعبرت تات نکوبد فلک بکوبه کوبین، کدین گازران: وانگهی فرزند گازر گازری ساز دز تو شوید کوبد ترا در زیر کوبین زرنگ
ظرفی مانند کفۀ ترازو که با برگ خرما یا نی بافته می شود و در کارگاه روغن گیری دانه های کوفته شده را در آن می ریزند و زیر فشار می گذارند تا روغن آن بیرون آید، چوب گازران
فرانسوی برابر ندارد تند روی در مردمسالاری