ژاوژا (وَ) خارپشت. ژاوژا: گر سایۀ عمود تو افتد بفرق او سر درکشد به سینه عدویت چو ژاوژا. عمادالدین یوسف (از فرهنگ نظام) ادامه... خارپشت. ژَاُوژا: گر سایۀ عمود تو افتد بفرق او سر درکشد به سینه عدویت چو ژاوَژا. عمادالدین یوسف (از فرهنگ نظام) لغت نامه دهخدا
ژاوژا (ژَ) ژاوژا. خارپشت: روز دگر چو شعر تقاضای من شنید سر درکشید همچو ژاوژاز ترس و بیم. عمادالدین یوسف (از فرهنگ نظام). رجوع به ژیژ شود ادامه... ژاوَژا. خارپشت: روز دگر چو شعر تقاضای من شنید سر درکشید همچو ژَاُوژاز ترس و بیم. عمادالدین یوسف (از فرهنگ نظام). رجوع به ژیژ شود لغت نامه دهخدا